نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 26
انديشه يونانى و واقعيتهاى دورهاى كه خلافت عباسيان بر همه
شؤون آن سايه بلند و سنگين خود را گسترده بود، غيرممكن بود. با وجود آنكه انديشه
مدنى فارابى داراى نظامى يكپارچه و انسجامى درونى بود و بهويژه با الزامات و
لوازم نظرى حكمت عملى در تعارض نبود، نهايتا در ايجاد هرگونه اثر عملى در حيات
مدنى و سياسى بىتأثير بود.[1]
تأسيس انديشهاى سياسى بر پايه تفكّر عقلى كه نخستينبار در روزگار
اسلامى به دست فارابى صورت گرفت، پس از او، توسّط فرزانگانى همچون ابو على مسكويه
رازى، ابو الحسن عامرى، ابن سينا، خواجه نصير طوسى در محيط فكرى مسلمانان ادامه
يافت.[2]
اهميت مباحث مربوط به سياست نزد انديشمندان عقلى مسلمانان سبب گرديد
در طبقهبندى علوم، كه از ميراث يونانيان است، محلّ دقيق آن معلوم گردد. حكمت در
درجه اول به دو بخش مهمّ تقسيم مىشود: الف- شناخت حقايق اشياء، يا حكمت نظرى؛ ب-
عمل و قيام به كارها آنطور كه بايد، يا حكمت عملى. حكمت عملى هم به علم اخلاق،
تدبير منزل و سياست مدن تقسيم مىشود.[3] فارابى در
فصل پنجم كتاب احصاء العلوم، تحت عنوان علم مدنى به توضيح آن مىپردازد و[4] اخوان الصفا در رساله هفتم خود، علم
سياست را جزء صنايع علمى، و نه عملى، جاى دادهاند. در اين تقسيمبندى، حكمت نظرى
به علوم رياضى، شرعى وضعى، و فلسفه حقيقى تقسيم مىشود و فلسفه حقيقى خود شامل
علوم رياضى، منطقيات، طبيعيات و علوم الهى است. جاى علم سياست نزد آنان در علوم
الهى است.
[1] - درآمدى فلسفى بر تاريخ انديشه سياسى در ايران، ص
143.
[2] - ر. ك: تاريخ انديشه سياسى در ايران و جهان
اسلامى، ص 289 به بعد.
[3] - سياست در اسلام، ص 98. همچنين مقايسه شود با
تقسيمبندى ارسطو از علوم در پانوشت مرحوم شهيد مطهرى در اصول فلسفه و روش
رئاليسم، ج 1، ص 36 و سير حكمت در اروپا، ص 39.