نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 253
مىشد او را اين خوشحالى حاصل نمىشد. و قسم ديگر آنكه خوشحالى
او بنابر آن است كه اين نعمت باعث قدرت او بر قيام به حقوق عبوديّت منعم مىشود و
او به سبب آن مىتواند كه از عهده قسطى از حقوق بندگى بيرون آيد، تا او را مرتبه
قرب و نزديكى منعم حاصل شود و از جمله مقرّبان درگاه منعم گردد. پس، خوشحالى او از
نعمت به سبب تصوّر آن است كه نعمت باعث قرب مىتواند شد و حقيقت اين به دوستى و
عشق منعم راجع مىشود. و مثال اين، آن است كه اگر پادشاهى به يكى از بندگان خود
اسبى ببخشد و او به سبب آن بخشش خوشحال شود؛ خوشحالى گاهى به سبب آن است كه از
داشتن اسب فى الحقيقه مسرور مىشود و آن اسب به هر نحو به دست او افتد آن خوشحالى
را خواهد داشت، هرچند به رسم عطاى ملك نباشد. و خوشحالى او گاهى به سبب آن مىباشد
كه اين بخشش چون كاشف است از لطف و مهربانى و محبّت پادشاه. بنابراين، خوشحال است
كه اگر اين اسب را در صحرا يافتى يا ديگرى به او بخشيده بودى و پادشاه نداده بودى،
خوشحال نمىشدى. و خوشحالى گاهى به سبب آن مىباشد كه به سبب اين اسب مىتواند در
حضر و سفر در خدمت پادشاه باشد و به لوازم امر عبوديّت قيام و اقدام نمايد و آن
باعث قرب و نزديكى پادشاه مىشود. پس، فى الحقيقه خوشحالى او از تصوّر قرب ملك است
نه از چيزى ديگر.
و در تحصيل حقيقت شكر، قسم دوم و سوم مطلوب است و قسم اوّل ممدوح
نيست. و امّا سوم، كه جهد نمودن در تحصيل رضاى منعم است، به فعلى چند روحانى و
جسمانى مىشود و اين بر دو قسم است:
يكى آنكه بخصوص هر نعمت تعلّق دارد، و يكى آنكه آن را على الاطلاق
بهجا بايد آورد كه تا بنده از جمله شاكران، كه به وصف قلّت موسومند- يعنى،
كميابند- بشود. و بيان قسم اوّل آن است كه هر نعمتى كه خداى عز و جلّ به بنده داده
به جهت غرضى و مصلحتى داده كه بايد در آن مصلحت صرف شود. مثلا، قوّههاى عقلى و
فكرى و قلبى به آدمى به جهت آن داده كه تفكّر و انديشه در تحصيل شناخت معبود حقيقى
و مقرّبان درگاه احديّت نمايد و در بدايع و صنايع موجودات عالم علوى و سفلى تفكّر
كند و اطّلاع بر حقيقت اشياء موافق واقع، كه حكمت عبارت از آن است، تحصيل كند و در
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 253