responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 247

مرفّه باشند.»

حكايت‌

آورده‌اند كه سلطان سنجر بن ملكشاه در آن وقت كه ركاب دولت او به جانب طالقان‌[1] حركت فرموده بود، كودكى از طالقان به نظاره بيرون آمده بود و بر بالاى خانه كه بر سر تلّى بود ايستاده، نظاره مى‌نمود. سلطان از دور بر سر آن خانه بنگريست، چون بسيار بلند بود آن كودك بر سر آن بر مثال مرغى مى‌نمود. سلطان پنداشت كه مگر آن زاغى است. كمان از سلاحدار بستد و تير در كمان نهاده، بينداخت. كودك از سر آن خانه جامه حيات پاك كرده، به زير افتاد. پادشاه فرمود تا بنگرند كه آن‌چه مرغ بود. بتاختند و آن كودك را بر سپرى نهاده، پيش شاه آوردند. پادشاه چون كودك را بدان حال بديد، سلك مرواريد به الماس مژه از هم بگسست و بفرمود تا هم آنجا سراپرده بزنند و مثال داد تا اولياى او را بطلبيدند. پدرى داشت در طالقان پريشان تن در جفاى روزگار داده و در محنت فقر و فاقه مانده. پادشاه فرمود تا او را بر در بارگاه آوردند. پس، طشتى پر زر كرد و شمشيرى بر سر آن نهاد [60 ب‌] و پيش او آوردند. پادشاه فرمود كه، «اينك تيغ و سر و اينك طشت و زر. هركدام را كه اختيار مى‌كنى حكم تو راست. اگر عفو مى‌كنى، زر بردار و اگر قصاص مى‌كنى، سر بردار كه مرا طاقت عتاب قيامت نباشد.

آن مرد زمين ببوسيد و گفت: «فداى خاك قدم پادشاه جهان باد. ما و پسر سر براى تو داريم، سيم و زر فداى تو داريم. گوشه كلاه دولت تو را بايد كه نقصانى نباشد و منجوق‌[2] سراپرده دولت پادشاه بايد كه برقرار باشد. چون دل و جان ما رهين عدل شامل تو است، ما بندگان را با تو در خون جگرگوشه مضايقتى نخواهد بود». پس، شاه فرمود تا زر تسليم كردند و رياست طالقان به وى تفويض نمودند. و آن مرد از جمله ارباب ثروت و اصحاب مكنت شد. و كلام در باب عدالت بسيار است و در اين باب مجلّدى تمام بتوان نوشت، ليكن از خوف ملال مطالعه‌كنندگان به اين‌قدر اكتفا نمود.


[1] - شهرى در خراسان ميان مرو الرود و بلخ كه فاصله آن تا مرو الرود سه مرحله است. معجم البلدان، ج 4، صص 6 و 7.

[2] - علم، رايت، درفش.

نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 247
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست