responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 555

[لطف حق و نزديكى دورها]

964-

«آن يكى بى‌چاره مفلس ز درد

كه ز بى‌چيزى هزاران زهر خورد

مأخذ آن حكايت ذيل است:

نسخه گنج يافت كه به فلان گورستان برون بايد رفت و پشت به قبه بزرگ بايد كرد، و روى به سوى مشرق، و تير و كمان بايد نهاد و انداختن. آنجا كه تير افتد گنج است. رفت و انداخت چندان كه عاجز شد، نمى‌يافت. و اين خبر به پادشاه رسيد. تير اندازان دور انداز انداختند. البته اثرى ظاهر نشد چون به حضرت رجوع كرد الهامش داد كه بفرموديم كه كمان را بكش. آمد تير به كمان نهاد و همان جا پيش او افتاد. چون عنايت در رسيد خُطْوَتَان وَ قَدْ وَصَلَ‌[1]. (مقالات شمس. نسخه فاتح، ورق 14) و اشاره بدين حكايت (ورق 62) گويد:

هر كه آن تير را دورتر انداخت محروم‌تر ماند. از آن كه خطوه‌اى مى‌بايد كه به گنج برسد.

خود چه خطوه آن خطوه كدام است‌

مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ‌[2].

[ص 208 قصص مثنوى‌]

[معاف زن از جهاد]

965-

«چون غزا ندهد زنان را هيچ دست‌

كى دهد آن كه جهاد اكبرست‌

مستفاد از خبريست كه در ذيل (104) ياد كرديم. [ص 201 احاديث مثنوى‌]

[زنان عارف‌]

966-

«جز به نادر در تن زن رستمى‌

گشته باشد خُفيه همچون مريمى‌

ظاهراً از مضمون حديث ذيل استفاده شده است:

كَمُلَ منَ الرِّجَال كَثيرٌ وَ لَمْ يَكْمُلْ منَ النِّسَاء إلَّا آسيَةُ امْرَأَةُ فرْعُونَ وَ مَرْيَمُ بنْتُ عمْرَانَ‌


[1] - براى واصل به حق شدن دو گام كافى است.

[2] - كسى كه خود را بشناسد خداى خويش را نيز شناخته است.( نيز مراجعه شود به رديف 811)

نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 555
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست