responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 554

[خشن‌تر از طلاق‌]

962-

«آن يكى زن شوى خود را گفت هى‌

اى مروّت را به يك ره كرده طَى‌

مأخذ آن حكايت ذيل است:

وَ كَسَا (مَزيدٌ الْمَدَنىُّ) امْرَأَتَهُ قَميصاً فَشَكَتْ الَيْه غلْظَهُ وَ خُشُونَتَهُ فَقَالَ أَ تَرينَهُ اخْشَنُ منَ الطَّلَاق‌[1].

ذيل زهر الآداب، ص 254 [ص 208 قصص مثنوى‌]

[پير كشيش‌]

963-

«عارفى پرسيد از آن پير كشيش‌

كه تو اى خواجه مسن‌تر يا كه ريش‌

مطابق روايت افلاكى در مناقب العارفين اين سؤال را مولانا از راهبى پير كرده است اينك روايت افلاكى:

همچنان منقول است كه روزى حضرت مولانا از مسجد مرام با اصحاب كرام به سوى شهر عزيمت مى‌فرمود. از ناگاه راهبى پير مقابل افتاده سر نهادن گرفت. مولانا فرمود كه تو مسن‌تر باشى يا ريش تو. راهب گفت من بيست سال از ريش خود بزرگترم او آخرتر آمده است. فرمود كه اى بى‌چاره آن كه بعد از تو رسيد رسيد و پخته شد. و تو همچنان كه بودى در سياهى و تباهى و خامى مى‌روى. اى واى بر تو! [ص 208 قصص مثنوى‌]


[1] - مزيد مدنى، پيراهنى را به همسرش پوشانيد. زن از درشتى و زبرى پيراهن گله كرد. شوهر( كه مى‌خواست او را به سبب قناعت نكردن تهديد كند) گفت هر چه باشد از طلاق درشت و خشن‌تر نيست!

نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 554
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست