مأخذ آن حكايت است كه در عقد الفريد، ج 2، ص 15 و قصص الانبياء ثعلبى
ص 235 و احياء العلوم، ج 3، ص 83 و تفسير ابو الفتوح، ج 4، ص 271 و در مجمل
التواريخ و القصص ذكر شده و از مأخذ اخير در اينجا آورده مىشود:
و چون دوازده سال از مملكت وى برفت خداى تعالى لقمان را حكمت داد. و
سى سال با داود بود. روزى در پيش او رفت. و داود زره همىكرد به دست خويش. و آهن
از رسول خدا 6 منقول است كه فرمود: من در روز
قيامت شفاعت مىكنم كه شفاعتم پذيرفته مىشود، و على 7 شفاعت مىكند
كه شفاعتش نيز پذيرفته مىشود، اهلبيتم شفاعت مىكنند كه شفاعتشان نيز پذيرفته
مىشود و ضعيفترين مؤمن از نظر شفاعت، شفاعت او درباره چهل مؤمن از برادرانش است
كه استحقاق آتش جهنم را دارند.
رسول خدا 6 فرمود: آنگاه كه به مقام محمود
نائل شدم درباره كسانيكه مرتكب گناهان كبيره شدهاند از امت من شفاعت مىكنم و
خداى متعال هم شفاعتم را مىپذيرد. بخدا قسم كسانى را كه آزار دادند و اذيت كردند
فرزندان مرا شفاعت نمىكنم.
[1] - اگر يك نفر از خانوادهاى به بهشت رود، همه
خانوادهاش نيز به بهشت خواهند رفت. پرسيده شد چگونه؟ فرمود آن يك نفر بقيه را
شفاعت مىكند و شفاعتش پذيرفته مىشود، تا آنجا كه فقط خدمتگزارش باقى مىماند. آن
مؤمن مىگويد: اى پروردگار من، اين خادم منست كه مرا از سرما و گرما حفظ مىكرد،
پس شفاعتش درباره او هم پذيرفته مىشود.
[2] - ابو معاويه بينايى خود را از دست داده بود. وى هر
وقت اراده مىكرد كه از مصحف شريف تلاوت كند خداوند بينايى را به وى باز
مىگرداند.( اما همين كه) قرآن را مىبست به حالت اول بر مىگشت.