responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شُکر از شِکر شیرین تراست نویسنده : پوریزدی، رحمت    جلد : 1  صفحه : 52

دگر دیده چون[1] بر فروزد چراغ چو کِرمِ لَحَد خورد پیه دِماغ[2]؟

چو پوشیده چشمی[3] ببینی که راه نداند همی وقت رفتن ز چاه

تو گر شکر کردی که با دیده ای[4] وگرنه تو هم‌چشم پوشیده‌ای[5]

معلم نیاموخت فهم و رای سرشت این صفت درنهادت خدای

گرت منع کردی دلِ حق نیوش حَقَت عینِ باطل نبودی به گوش

***

ببین تا یک انگشت از چند بند به صُنع الهی به هم درفکند

پس آشفتگی باشد و ابلهی که انگشت بر حرف صُنعش نِهی

تأمل‌کن از بهر رفتار مرد[6] که چند استخوان پی زد و وصل کرد

که بی گردش کعب و زانوی و پای نشاید قدم برگرفتن ز جای

از آن سجده بر آدمی سخت نیست که در صُلب او مهره یک لخت نیست[7]

دو صد مُهره بر یکدگر ساخته است که گِل مهُره[8] بی‌چون تو پرداخته است

رگت بر تن است ای پسندیده خوی! زمینی در او سیصد و شصت جوی


[1]. چگونه.

[2]. مغز.

[3]. نابینا.

[4]. چشم داری.

[5]. نابینا.

[6] . راه رفتن انسان.

[7] . در پشت کمر انسان مُهر ها یک دست نیستند بلکه تکه تکه هستند

[8] . اشاره به آفرینش انسان.

نام کتاب : شُکر از شِکر شیرین تراست نویسنده : پوریزدی، رحمت    جلد : 1  صفحه : 52
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست