responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شُکر از شِکر شیرین تراست نویسنده : پوریزدی، رحمت    جلد : 1  صفحه : 38

در کشتی نشستن و با ناخدا جنگیدن.[1]

ناخدا لطف کرده و تو را سوار کشتی کرده و سزاوار نیست که در پاسخ به این لطف با او سر ستیز داشته باشیم. به نحوی زبان حال بندگان و خداونداست. خداوند نعمت های فراوان وبی شماری را در اختیار انسان قرار داده تا خود انسان از آن بهره ببرد. در این میان برخی از بندگان ناشُکر قدر این نعمت و صاحب این نعمت را نمی‌دانند و با او سر ناسازگاری دارند.

دست به سفره، مُشت به پیشانی.[2]

در مذمت افراد ناسپاس و قدرنشناس است. افرادی که به هنگام نعمت و آسایش همه کاسه و رفیق هستند و به هنگام تنگ‌دستی و نیازمندی غریبه و نمک‌نشناس می‌شوند.

آدم نباید گربه کور باشد.

گربه پس از سیر شدن پشت به غذا دهند می‌کند و به راه خود می‌رود. این حکایت گربه بیناست. گربه‌ی کور که دیگه بدتر. این وضع تصویری از آدم ناسپاس و قدرنشناس است.[3]


[1]. امثال و حِکم دهخدا، ج 2، ص 749.

[2]. امثال و حکم دهخدا، ج 2، ص 806.

[3]. نان‌ونمک، ناسپاسی.

نام کتاب : شُکر از شِکر شیرین تراست نویسنده : پوریزدی، رحمت    جلد : 1  صفحه : 38
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست