نام کتاب : شُکر از شِکر شیرین تراست نویسنده : پوریزدی، رحمت جلد : 1 صفحه : 23
و اگر نزد خداوند متعال
عبادتى از عبادتهایی كه بندگان مخلص به آن عبادت مىكنند بهتر و
بالاتر از شكر بود: البته اسمى از آن برده و بندگان خود را به آن عبادت مخصوص امر
مىفرمود. ولى چون عبادتى بهتر و مطلوبتر از آن نبود؛ از اين لحاظ اين عبادت را
انتخاب فرموده و از ميان بندگان خود تنها اشخاصى را انتخاب كرده و از آنان اسم برد
كه شاكر هستند و فرمود: «قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ[1]» و
كم است در ميان بندگان من اشخاصى كه شاكر هستند. «َ تَمَامُ الشُّكْرِ
الِاعْتِرَافُ بِلِسَانِ السِّرِّ خَالِصاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَ بِالْعَجْزِ
عَنْ بُلُوغِ أَدْنَى شُكْرِه» و كمال شكر این است كه به زبان حال و قلب
و با خلوص نيت اعتراف كند به عاجز ماندن از بجا آوردن كمترين مرتبه شكر پروردگار
متعال، زيرا موفق شدن به شكرگزارى؛ خود نعمت جدیدی است كه موجب شكر
ديگرى براى آن بجا آورده شود و اين نعمت و لطف جديد بهمراتب از نعمت اولى بزرگتر
و مهمتر است. پس لازم مىشود كه براى هر شكرى شكر ديگرى بجا آورده شود و به همين
ترتيب شكرگزارى تسلسل و ادامه پيدا مىكند.
و انسان در اين صورت توجه
پيدا مىكند كه: پيوسته غرق نعمتهای الهى بوده و از بجا آوردن شكر لازم
عاجز و قاصر است. پس چگونه انسان میتواند شكر نعمتهای پروردگار
متعال را به آن طورى كه بايد بهجا آورد! و چگونه عمل او با عمل خدا مقابله و
برابرى مىكند! درصورتیکه بنده، عاجز و ضعيف بوده و او را قوت و قدرتى از
خود نيست، مگر اينكه خدا او را قوت و نيرو بدهد؛ و خداوند از عبادت و اطاعت بنده
خود بىنياز است و او قدرت و توانايى دارد كه نعمت خود را پيوسته اضافه كند. پس تو
بايد كه: «فَكُنْ لِلَّهِ عَبْداً شَاكِراً