نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 49
«و هر ذى
جسدى كه بر زمين حركت مىكرد از پرندگان و بهايم و حيوانات و كلّ حشرات خزنده بر
زمين و جميع آدميان مردند. هركه دم روح حيات در بينى او بود از هركه در خشكى بود
مرد».[1]
و
چنان شد كه آب همه سطح زمين را پوشاند و از فراز كوههاى بلند نيز در همه جاى زمين
برتر رفت:
«و
آب بر زمين زياد و زياد غلبه يافت، تا آن كه همه كوههاى بلند كه زير تمامى
آسمانها بود مستور شد. پانزده ذراع بالاتر آب غلبه يافت و كوهها مستور گرديد».[2]
رويداد
طوفان در قرآن
از
ساحت قرآن بسى دور است كه با تورات- كنونى- در نقل داستانهاى افسانهاى بىپايه و
سست همنوا گردد. تنها و تنها واقعيت است كه در قرآن، پيراسته و به دور از خيالات
و خرافات زمانه نمودار است.
اينك
اين رويداد را بر اساس آنچه در سوره هود آمده مرور مىكنيم:
تا
آن گاه كه فرمان ما در رسيد و تنور[4] فوران كرد،
فرموديم: در آن [كشتى] از هر حيوانى يك جفت، با كسانت- مگر كسى كه قبلًا درباره
او سخن رفته است- و كسانى كه ايمان آوردهاند، حمل كن. و با او جز [عده] اندكى
ايمان نياورده بودند. و [نوح] گفت: در آن سوار شويد. به نام خداست روان شدنش و
لنگر انداختنش، بىگمان پروردگار من آمرزنده مهربان است.
و
آن [كشتى] ايشان را در ميان موجى كوهآسا مىبرد، و نوح پسرش را كه در كنارى بود
بانگ در داد: اى پسرك من، با ما سوار شو و با كافران مباش.
گفت:
به زودى به كوهى پناه مىجويم كه مرا از آب در امان نگه مىدارد. گفت: