نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 455
اگر كلمهاى
را به دليل عطف بر جزاء، منصوب كنى، به شرطى كه جمله شرط نيازمند جزا نباشد. نصب
معطوفِ بر جزا درست است؛ همان گونه كه شاعر گفته است:
فإِن يَملكِ النُعمان تُعْرَ مطيّةٌ
وتُخْبَأَ في جوفِ العياب قطوعها
يعنى
اگر نعمان از دنيا برود، هيچ پيكى به سفر نخواهد رفت و لوازم (زين و برگ) سفر
برچيده خواهد شد.
و
اگر معطوف بر جزا را منصوب هم بخوانى، درست است؛ زيرا در اين صورت، آن را بر جمله
جزا كه نخستين معطوف عليه است، عطف گرفتهاى. شاعر پس از بيت پيشين چنين سروده
است:
وتنحِطْ حَصانٌ آخر الليل نحطةً
تقصّم منها- أو تكاد- ضلوعها
يعنى
زنى پاكدامن، آن گاه كه اواخر شب فرا مىرسد (و خاطرات خوش او را به ياد
مىآوَرَد) آن چنان با اندوه، آه از نهاد بر مىآورد كه گويى دندههايش شكسته يا
در حال شكستن است.
اين
شيوه در نظم و نثر، پر كاربرد است و نصبِ فعل معطوف بر جزا غالباً در جايى است كه
جمله جزا مقرون «به فاء» نباشد؛ در غير اين صورت، اعراب معطوف يا رفع است يا جزم.
3.
هرگاه استفهام را با «فاء» پاسخ دهى و آن را منصوب كنى، معطوف بر آن بايد منصوب
باشد و اگر آنها را مجزوم كنى نيز صحيح است؛ مانند آيه «لَوْ لا
أَخَّرْتَنِي إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ»[1] كه
دليل جزم اين است كه بر محل «فاء» عطف شده است؛ زيرا «فاء» در محل جزم است؛ چرا كه
هرگاه جمله جزا فعليه و بدون «فاء» باشد، فعل آن مجزوم مىشود. نصبِ «أكن» نيز
درست است؛ زيرا مىتوان آن را بر ما بعد «فاء» عطف كرد. عبداللَّه بن مسعود به نصب
أكون (با واو) قرائت كرده است.
برخى
از قاريان نيز آن را به نصب خواندهاند. عمروبن علاء گفته است: به نظر من قرائت
«أكون» به نصب درست است؛ اگرچه در قرآن به جزم آمده است؛ زيرا اى بسا «واو» در
قرآن بوده، ولى حذف شده است و به هر حال «واو» در اينجا است؛