نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 454
يابم[1]
جزمِ «أستدرج» به دليل عطف بر محلّ «أصالحكم» است، ليكن عطف توهّمى بدين معنا كه
اگر پيش ازآن، «لَعَلّي» نبود، مجزوم مىشد؛ زيرا شاعر مىگويد: «فأبلوني بليّتكم
أصالِحْكُم وأستدرج».[2]
فرّاء
در اين باره سخنى مفصّل دارد، امّا از آنجا كه پر فايده است، آن را در پى
مىآوريم:
هرگاه
حرف «فاء» را به پاسخ استفهام افزودى، بايد آن را منصوب كنى؛ همان گونه كه در آيه
«لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ»[3]
آمده است.
هرگاه
حرف «فاء» را بر جمله جزاء افزودى و فعلى را بر جزاء عطف گرفتى، مىتوانى آن را به
سه صورت بخوانى:
1.
رفع؛ مانند: «إن تأتني فإنّي أهل ذاك، وتُؤْجَرُ وتُحمدُ» و اين روش طبيعى كلام
است.
2.
جزم؛ توجيه آن اين است كه فرضاً بر محلّ «فاء» عطف شده است و رفع، با اين پيشفرض
كه آنرا بر جملهمدخولِ «فاء» عطفمىگيرى، مانند آيهذيل كهقاريان آن را به رفع
و جزم، هردو، قرائت كردهاند: «مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا
هادِيَ لَهُ وَ يَذَرُهُمْ»[4].
آيه،
ذيل نمونهاى ديگر براى قاعده مذكور است كه مىتوان آن را مجزوم يا مرفوع قرائت
كرد: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ
تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ».[5]
[1] . امّا احمد يوسف نجاتى و محمدعلى النجار، محققان
معانى القرآن اين بيت را اين گونه معنا كردهاند:« با من به نيكويى رفتار كنيد و
گذشته را جبران نماييد تا در من انگيزه مصالحه با شما ايجاد شود، در اين صورت شايد
از شما درگذرم». معانى القرآن فرّاء، 1/ 88.
[3] . ابن هشام گزارش مىكند و هروى بر اين باور بود
كه« لولا» در اين آيه نقش ادوات استفهام را دارد.( ر. ك: ابن هشام، مغنى اللبيب،
حرف« اللام»، 1/ 275 و چاپ سنگى، ص 144). او هم به همين آيه مثال زده است. امير
نيز در تعليقهاش بر مغنى مىنويسد:« بسيار بعيد است كه« لولا» در اين آيه براى
استفهام باشد». وى ترجيح مىدهد كه معناى آن در اين آيه« عرض» يا« تحضيض» باشد.