responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 282

مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها»[1] نزديك بود تو را از سرزمين [خود، مكه‌] بلغزانند و بيرونت كنند.

نگاه‌هاى تند و چپ چپ آنها نزديك بود پيامبر را از موضع استوارش متزلزل سازد تا در نتيجه در افتاده بلغزد و توازن و ثبات حركت خويش را از دست دهد، و اين تعبيرى بسيار رسا و بلند است كه به هنگام شنيدن آيات قرآن عمق كينه و خشم و شرارت آنان و عقده‌هاى نهفته در آن نگاه‌ها را مى‌رساند؛ نگاه‌هايى مسموم و آتشين همراه با اظهارات زشت و دشنام‌ها و افتراهايى بى رحمانه؛ «وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»[2]

دليل ديگر بر اينكه اصلًا در اين آيه سخن از چشم كردن نيست آن است كه چشم كردن، هنگامى است كه منظره‌اى خوشايند باشد نه نفرت‌انگيز و ناخوشايند، و آيه صراحت دارد كه نگاه‌هاى تند ايشان وقتى بود كه ذكر را مى‌شنيدند، آن هم با خشم و نفرت. چنان كه در پى آن او را آماج دشنام‌ها و فحش‌ها و اتهام نارواى ديوانگى مى‌ساختند. چگونه با اين حال مى‌توان گفت از سر حسادت او را چشم مى‌كردند؟ و چگونه اين برداشت با سياق آيه سازگار است؟

زجّاج گويد: معناى آيه چنين است: وقتى قرآن مى‌خوانى و به توحيد دعوت مى‌كنى با نگاه دشمنى و بغض و انكار و تعجّب از اين سخنان به تو مى‌نگرند، چنان كه نزديك است با نگاه تندشان تو را از پاى در افكنده هلاك سازند. مانند اينكه مى‌گويند:

فلانى چنان به من نگاه كرد كه چيزى نمانده بود مرا با نگاهش بكشد يا با نگاهش مرا بخورد، و بازگشت همه اينها به اين است كه اگر مى‌توانست با نگاهش مرا مى‌كشت يا مى‌خورد.[3]

جبّائى نيز گويد: آنان با ديده اعجاب به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نمى‌نگريستند بلكه با كينه و بى اعتنايى نگاه مى‌كردند.[4]


[1] . اسراء/ 76.

[2] . في ظلال القرآن، 8/ 243، جزء 29، صفحه 67.

[3] . مجمع البيان، 10/ 341.

[4] . بحار الانوار، 60/ 39.

نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 282
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست