گوناگون به
جوانب مختلف كلام خدا پرداخته و مسائلى مانند اصول، فلسفه، كلام و مسايل اجتهاد
نظرى و عقلى را مطرح ساخته است، اما گاه از حد اعتدال خارج شده است.
از
ديگر تفاسير جامع و مهم در طول تاريخ مىتوان به تفسير الجامع لاحكام القرآن/
ابوعبدالله محمد بن احمد اندلسى قرطبى (م 671 ق)؛ تفسير انوار التنزيل و الاسرار/
عبدالله بن عمر بيضاوى شافعى (م 685 ق)؛ تفسير روح المعانى/ سيد محمود افندى آلوسى
بغدادى (م 1270 ق) و تفسير آلاء الرحمان/ شيخ محمدجواد بلاغى نجفى (م 1352 ق)
اشاره كرد. (معرفت، همان، ص 303- 245)
3.
تفسيرهاى ادبى
برخى
از تفسيرها، بيشتر به جنبههايى مانند: لغت، بلاغت، نحو و ديگر جوانب ادبيات عرب،
عنايت داشته و اين ناشى از تخصص آنها در ادبيات عرب بوده است. از مهمترين تفاسير
ادبى مىتوان به «تفسيركشاف»/ محمود بن عمر خوارزمى معروف به جارالله زمخشرى (م
538 ق) اشاره كرد. وى از عالمان مهم معتزله به شمار مىآيد و انديشه خود را در جاى
جاى كتاب نشان داده است. با اين حال اين تفسير، زيبايى و جمال قرآن را جلوهگر
ساخته و در روشنگرى و كشف بلاغت و سحر بيان آن بىنظير است، زيرا مؤلف آن بر لغت،
اشعار، علوم بلاغت، بيان، نحو و اعراب تسلطى كامل داشته است.
تفسير
مهم ادبى ديگر «جوامع الجامع»/ امين الاسلام ابوعلى فضل بن حسن طبرسى (م 548 ق)
صاحب «مجمع البيان» است. وى در اين تفسير از تفسير كشاف تبعيت كرده با اين تفاوت
كه مطالب غير ضرورى را حذف نموده و روايات از طرق شيعه را نقل نموده است و در
مسايل كلامى به نقل آراى اماميه پرداخته است.
تفسير
ادبى ديگر «البحر المحيط»/ ابوحيان محمد بن يوسف اندلسى غرناطى (م 745 ق) نام
دارد. اين تفسير از جامعترين تفاسير مشتمل بر نكات ادبى شگفت و بديع قرآن است.
امتياز اين تفسير در اهميت دادن به ابعاد ادبى، لغوى، نحوى و بلاغى است. برخى ديگر
از مهمترين تفاسير ادبى عبارتند از: «الدّر القيط من البحر المحيط» نوشته شاگرد
ممتاز ابوحيان به نام تاجالدين حنفى نحوى؛ «معانى القرآن»/ ابو زكريا يحيى بن
زياد فرّاء (م 207 ق) شاگرد كسايى و ماهرترين عالم ادبى كوفه؛ «مجاز القرآن»/
ابوعبيده معمر بن مثنى تيمى بصرى