لفظى و
تعبيرى در روش بلاغى كه جارالله زمخشرى بر آن تأكيد دارد را كافى نمىداند.
(آلوسى، 1381، ص 379)
تناسب
و مناسبت آيات و سور
از
جمله مباحث علوم قرآنى كه علامه در تفسير خود به آن اشارتى دارد، «مناسبت يا
تناسب» است. علامه به بيان ترتيب ميان سورهها، يعنى مناسبت ميان پايان يك سوره و
آغاز سوره بعد، به جز در برخى موارد اشارهاى نكرده است. (طباطبايى 1417، ج 20، ص
364) اين موضوع را مىتوان بر پايه توقيفى يا اجتهادى دانستن ترتيب سورهها جستجو
كرد، زيرا به باور علامه ترتيب برخى سورهها توقيفى و به دستور پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم است و ترتيب برخى ديگر اجتهادى است. (آلوسى، پيشين، ص 296)
بنابراين، مشكل است كه بهطور قطعى نظر علامه را در خصوص پذيرش يا عدم پذيرش
اينگونه تناسب ابراز كرد. اما علامه براى اثبات وجود تناسب ميان آيات هر سوره
تلاش فراوانى دارند و علت آن نيز توجه فراوان ايشان به «سياق»[1]
مىباشد.
علامه
براى كشف معانى و روشن شدن مقصود آيات، تعيين معناى بعضى الفاظ آيات، قبول يا رد
روايات به ويژه روايات شأن نزول، ترجيح آراء مفسران بر يكديگر و شناخت آيات مكى و
مدنى، از اصل سياق استمداد مىجويد. (همان، ص 208- 204)
همچنين،
از ديگر مناسبات كه علامه به آن اشاراتى دارند، تناسب ميان ابتدا و انتهاى
سورههاست. علت وجود چنين تناسبى به باور علامه، هدفمند بودن هر سوره است؛ به اين
معنا كه هر سورهاى هدف يا اهدافى را دنبال مىكند كه با بيان آن هدف يا اهداف
سوره به پايان مىرسد. از جمله تناسب ميان آيات ابتدايى سورههاى مباركه ى ابراهيم
و رعد با آيات پايانى آنهاست. (طباطبايى، پيشين، ج 12، صص 90- 6 و ج 11، صص 384-
284)
اعجازبيانى
از ديدگاه آيتالله معرفت (ره)
آيتالله
معرفت (ره) در موسوعهى «التمهيد» مجلد پنجم به تفصيل به اعجاز بيانى قرآن كريم
پرداخته است؛ بهطورى كه مىتوان آن را به عنوان بهترين منبع در اين موضوع معرفى
كرد. چنين رويكردى به «اعجاز بيانى» در ميان مجموعه نگاران علوم قرآنى بىسابقه
است.
[1] . سياق عبارت است از نشانههايى كه به واسطه آنها
معناى لفظ مورد نظر را كشف كنند، چه اين نشانهها لفظى باشد و چه قرائن حاليهاى
كه كلام را در بر گرفته و بر معناى خاصى دلالت دارند.( صدر، 1978 م، ص 130)