نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 99
شكنى، خود
پيامبراكرم بود- كه بهترين درودها بر او و خاندانش باد- چرا كه كسى از عرب، جرأت و
توان اين فداكارى و شكستن رسم ديرينه را نداشت؛ مگر شخص شخيص محمد صلى الله عليه و
آله كه داراى عزمى استوار و دريافتى عميق از فرمان الهى بود.
اين،
چيزى بود كه پيامبر به فراست، دريافته بود و مىدانست كار بدان مىانجامد، اما
هرگاه زيد براى طلاق زينب مراجعه مىكرد، او را به ادامه زندگى سفارش مىكرد؛ با
آن كه اطمينان داشت كه سرانجام، او را طلاق خواهد داد و خود وى مأمور به ازدواج با
او خواهد شد. پيامبر اين مسئله را پنهان مىكرد و هرگز آن را آشكار نمىساخت. خداى
متعال فرمود:
و
آن گاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده
بودى، مىگفتى: «همسرت را پيش خود نگاه و از خدا پروا بدار» و آنچه را خدا آشكار
كننده آن بود، در دل خود نهان مىكردى[1]؛
[يعنى سرانجام، آشكار خواهد شد كه در پس پرده اين طلاق، حكمت ديگرى نهفته است كه
بايد تحقق يابد.] و از مردم مىترسيدى[2]؛
[ترس از افشاى راز پنهان در سينهات كه همان حكمت خداوندى در اين ماجرا بود؛] با
آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى.[3]
پس چون زيد از آن زن كام برگرفت [و او را ترك كرد]، وى را به نكاح تو درآورديم تا
در ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان- چون آنان را طلاق گفتند- گناهى نباشد و
فرمان خدا اجرا شود.[4] آياتى كه
در ادامه آيه ياد شده مىآيد، اين فلسفه را روشنتر بيان مىكند: