نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 98
عادتهاى
موروثى كه بر طبق آن، پرورش يافته بودند. چه بسا، زينب طبق عادت، او را تحقير
مىكرد يا بر او فخر مىفروخت و اين براى زيد قابل تحمل نبود، از اين رو بارها از
بدرفتارى زينب نزد پيامبر صلى الله عليه و آله شكايت برد و چند بار نيز اجازه طلاق
او را خواست، اما پيامبر پاسخ مىداد:
«أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ»[1]؛ همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار.
شايد او نيز رفتار خوبى با زينب نداشت و برخورد مناسب با شأن او را نداشت؛ چنان كه
سفارش پيامبر به «پرواى الهى» چنين چيزى را مىفهماند. سرانجام، زيد نتوانست با او
سر كند؛ زيرا ناسازگارى اخلاقى ميانشان شدت يافته بود و كارشان به طلاق كشيد.
پيامبر
صلى الله عليه و آله مىدانست كه كار آن دو به جدايى مىانجامد، اما حكمت ديگرى در
پس اين داستان نهفته بود كه بايد عملى مىشد و آن، الغاى يكى ديگر از عادتهاى
جاهلى عرب بود. آنها پسرخوانده را خويشاوند مىدانستند؛ به گونهاى كه معتقد به
همه حقوق فرزندى، حتى ارث و محرميت، براى او بودند، اما اسلام براى پسرخوانده،
تنها حق دوستى و برادرى دينى قرار داد:
و
[خداوند] پسرخواندگانتان را پسران [واقعى] شما قرار نداده است. اين، گفتار شما به
زبان شماست، و [لى] خدا حقيقت را مىگويد و او [ست كه] به راه راست هدايت
مىكند. آنان را به [نام] پدرانشان بخوانيد كه اين نزد خدا عادلانهتر است؛ و اگر
پدرانشان را نمىشناسيد پس برادران دينى و موالى شمايند.
اينك،
نوبت الغاى عملى اين رسم جاهلى بود. داوطلب اين فداكارى و خط