نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 195
به گفته ابن
فارس، «جيب» بريدگى گريبان است[1] كه در
قسمت جلو جامه، امتداد دارد.
«جبت
القميص»؛ يعنى وسط آن شكافى ايجاد كردم. در قرآن نيز آمده است:
«وَ
لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ»[2]؛
بايد روسرىهاى خود را بر گريبانهايشان بيفكنند.
«جيوب»
در اين آيه، همان بريدگى بالاى پيراهن است. عرب مىگويد: «فلانى ناصح الجيب است»؛
يعنى امانت دار مىباشد؛[3] يا «طاهر
الجيب است»؛ يعنى پاك جامه است.
بنابراين
فرج در اين تعبيرها، شكاف پيراهن در قسمت پايين است كه در پيراهنهاى عربى، معمول
است. «احصان فرج» نيز [كه در آيه آمده] همان پاكدامنى و كنايه از منزه بودن از
فحشا و هرزگى است.
اين
كاربرد، بر اساس زبان اصيل عرب كهن است كه قرآن هم بر روال آن سخن گفته است، اما
در دورههاى بعد، اين واژه نام عورت زن شد كه كاربردى نوپيداست و به قرآن ربطى
ندارد. آيههايى مانند «وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ»[4] يا
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ...
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ
فُرُوجَهُنَّ»[5]،
همگى، كنايه از حفاظت از پاكدامنى و پرهيز از فحشا مىباشد و كلمه فرج در آنها،
نام عورت، به ويژه نام عورت زن، نيست.
[1] . بنگريد به: معجم مقاييس اللغه، ج 1، ص 491 و 497.