نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 183
اين رو در
پى آن، پيامبر را آماج دشنام و ناسزا و اتهام نارواى ديوانگى مىساختند. با اين
حال، چگونه مىتوان گفت كه از سر حسادت، او را چشم مىزدند؟ و چگونه اين برداشت با
سياق آيه سازگار است؟ زجّاج گويد:
معناى
آيه چنين است: هنگام خواندن قرآن و دعوت به توحيد، با نگاه دشمنى و بغض و انكار و
تعجب از اين سخنان، به تو مىنگرند؛ چنان كه نزديك است با نگاه تندشان تو را از
پاى افكنده، هلاك سازند؛ مانند اين كه مىگويند: «فلانى چنان به من نگاه كرد كه
چيزى نمانده بود مرا بكشد» يا «مرا بخورد». تأويل اينگونه عبارتها اين است كه
اگر مىتوانست، با نگاهش مرا مىكشت يا مىخورد.[1]
جبّائى
نيز گويد:
آنان
با ديد خوشايند به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نمىنگريستند، بلكه با كينه و
بى اعتنايى نگاه مىكردند.[2]
3.
آيه «وَ مِن شَرِّ حاسِدٍ إذا حَسَد»
آيه
«وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ»[3]
نيز به معناى آيه پيشين است. حسد ورزيدن در آيه، به معناى تلاش حسد ورزانه براى
آزار رسانى و زيان وارد كردن به ديگرى است.
آيه
بدين معناست كه از شر حسودى كه در پى تأثير بخشيدن به حسد خويش است، به خداوند
پناه ببر؛ حسودى كه تلاش و همت مىكند تا نعمت را از رقيب خود بگيرد. او در اين
راه، از هر دام و حقهاى بهره مىجويد و به دقيقترين ابزارها و دستآويزها متوسل
مىشود؛ به گونهاى كه نمىتوان سر از نقشهها و حيلههاى او در آورد؛ مگر با يارى
جستن از رب الفلق؛ كه سببساز گشايش بندها و گسستن