responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 170

و همواره با دلهره و سستى در خدعه‌گرى روبه‌رو مى‌شود.

خداى متعال، هاروت و ماروت را در سرزمين بابل فرو فرستاد تا اين حيله‌هاى مكارانه را براى مردم افشا كرده، راه رهايى و بى‌اثر ساختن آنها را به ايشان بياموزند.

برخى از افراد خبيث، درس‌هايى زيانبار و بى فايده مى‌آموختند تا با آن، ميان زن و مرد جدايى افكنند، ولى خداوند بر كار خود چيره است و چيزى جز آن‌چه او بخواهد، اتفاق نمى‌افتد: «وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‌ أَمْرِهِ.»[1]؛ «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»[2].

خداى متعال درباره اين سوء استفاده بنى اسرائيل مى‌فرمايد:

و آن‌چه را شيطان‌ها در سلطنت سليمان خوانده بودند، پيروى كردند و سليمان كفر نورزيد، ولى آن شياطين به كفر گراييدند و به مردم سحر مى‌آموختند. نيز [از] آن‌چه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابل فرو فرستاده شده بود [پيروى كردند]؛ با آن كه آن دو فرشته به هر كس [سحر] مى‌آموختند، مى‌گفتند: «ما آزمايشى براى شما هستيم؛ زنهار، كافر نشوى»، ولى آنها از آن دو فرشته چيزهايى مى‌آموختند كه مى‌توانستند با آن، ميان مرد و همسرش جدايى افكنند؛ هر چند بى فرمان خدا، نمى‌توانستند با آن به كسى زيان برسانند. چيزى مى‌آموختند كه برايشان زيان داشت و سودى بديشان نمى‌رسانيد. آنها قطعاً، دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [متاع‌] باشد، در آخرت بهره‌اى ندارد. وه، چه بد بود آن‌چه به جان خريدند؛ اگر مى‌دانستند.[3] مردم سخنان خداوند را رها كردند و پشت سر افكندند و به سراغ قصه‌هاى‌


[1] . يوسف، 21.

[2] . انسان، 30 و تكوير، 29.

[3] . بقره، 102.

نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 170
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست