responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 166

«أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَ سِحْرٌ هذا وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ»[1]؛ آيا وقتى حق به سوى شما آمد، مى‌گوييد: [اين سحر است؟] آيا اين سحر است؟ حال آن كه جادوگران رستگار نمى‌شوند.

اين آيه دليل بر آن است كه آن‌چه پيامبر اسلام آورده است، ارتباطى با سحر ندارد. پيامبر با رساندن پيام و پياده كردن آيين خود، در واقعيت‌هاى زندگى مردم تأثير گذاشت و اين با سحر ساحران سازگارى ندارد؛ ساحرانِ نارستگار و ناموفق در كژراهه زندگى حقارت‌آميز و عاجزانه.

اين، منطق قرآن و ديدگاه قاطع او درباره سحر و ساحران است؛ كه هر گونه واقعيت و تأثير را، فراسوى حيله‌هاى پنهانى، نفى مى‌كند. نيز قرآن قدرت و سلطه ساحر بر زمينيان را نفى مى‌كند؛ چه رسد به ساكنان آسمان‌ها، از اين رو هرگز، موفقيتى در عمل و بهره‌اى از سعادت زندگى ندارند.

اكنون، بر فرض آن كه بپذيريم عرب جاهلى در گذشته‌هاى دور، حقيقت داشتن سحر را باور داشته است، آيا شاهدى بر هم‌سخنى و هم‌نوايى قرآن با آنها وجود دارد؟ در اين‌جا بايد مواردى كه شاهد بر اين هم نوايىِ ادعايى ذكر كرده‌اند، يك به يك بررسى شوند. اين موارد عبارت‌اند از: ساحران فرعون، ساحران بابل و نفّاثات فى العقد.

ساحران فرعون‌

از جمله دلايلى كه براى «واقعيت داشتن سحر از ديدگاه قرآن» آورده‌اند، داستان ساحران فرعون است كه قرآن مى‌گويد: «سحرى عظيم آوردند»[2].

چنان كه گفته شد، سحر آنها تنها، شعبده و چشم بندى بود و نه بيشتر. قرآن‌


[1] . يونس، 77.

[2] . اعراف، 116.

نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست