نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 150
مىسازد،
بلكه حواس و ادراكات را به دلخواه جادوگر، مىفريبد. اين، همان سحر است كه در
داستان موسى عليه السلام در سوره طه به تصوير كشيده شده است: «فَإِذا
حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى»[1].
بدين
گونه، ريسمانها و چوبدستىهاى آنها مار واقعى نشده بود، بلكه در نظر مردم، خزنده
مىنمود. اين تأثيرگذارى، طبيعت سحر است و مىتوان آن را پذيرفت. سحر با اين
ويژگىاش، بر مردم تأثير مىگذارد و احساسات آنها را بر اساس نظر ساحر، بر
مىانگيزد؛ احساساتى ترسآفرين و آزار دهنده و راهبردى. اين، همان شرى است كه از
آن، بايد به پيشگاه خداوند پناه برد.[2] شيخ
الطايفه، ابوجعفر طوسى نيز از باور اهل حق درباره سحر پرده برداشته، مىگويد:
براى
سحر، چهار معنا آوردهاند:
1.
خدعه و فريبكارى عارى از حقيقت كه در چشم جادوشدگان، حقيقت مىنمايد.
2.
چشمبندى از راه فريب و حيلهگرى.
3.
تبديل يك موجود جاندار به موجود ديگر و آفرينش برخى از اجسام؛ مانند اين كه ساحر
انسان را به الاغ تبديل كند يا برخى از چيزها را بيافريند.
4.
نوعى به كار گرفتن جنيان.
آن
گاه مىگويد:
نزديكترين
تعريف به سحر، همان تعريف نخست است؛ زيرا