نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 149
آن آگاهى
ندارند، از اين رو آن را سحر مىدانند؛ چون دليل و سرچشمه آن ناپيدا و دقيق است.
شايد تأثير وجودى انسان در وجود ديگران از همين ناشى شود. تاريخنگاران گفتهاند:
«ساحران فرعون به كمك جيوه، ريسمانها و چوبدستىها را به شكل مار و اژدها نمايش
مىدادند و چنين مىنمودند كه راه مىروند.» معمولًا كسانى كه تصرفات روانى را به
صورت هنر و راه درآمد به كار مىگيرند، از سخنان مبهم و نامهاى غريبى بهره
مىجويند كه آن نامها، مشهور به نامهاى شياطين و پادشاهان جنى است و [مردم
مىپندارند كه] هرگاه به اين نامها خوانده شوند، در مجلس حاضر مىشوند و در
اختيار شخص صدازننده قرار مىگيرند. اين مطلب تأثير بسيارى بر برانگيختن باورهاى خيالى
مردم دارد و برخى آن را حاصل تجربه مىدانند. دليل اين [تأثيرگذارى] آن است كه
شخص خيالپرداز گمان مىكند كه شياطين جنى دعوت شخص صدازننده را پاسخ داده، فرمان
او را اطاعت مىكنند. برخى نيز مىپندارند كه اين سخنان، خود، خاصيت دارند؛ حال آن
كه واقعيتى در پس آن نهفته نيست.
اين
باورهاى باطل و تخيلات نفسانى جادوگر را از همت به كاربستن و داشتنِ اراده مؤثر
بىنياز مىكند و به همين دليل افراد سفيه و نادان سحر را راهى براى تسخير جن و
ستارگان پنداشتهاند.[1] شيخ مراغى
در عبارتى- كه تلخيص سخن استادش، شيخ محمد عبده است- همين ديدگاه را برگزيده است.[2]
سيد قطب در تفسير سوره فلق مىنويسد:
سحر
نه طبيعت اشيا را تغيير مىدهد و نه واقعيت تازهاى براى آنها