نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 147
العاده بر
جريان مسير طبيعى امور ندارد. به همين دليل در ميان دانشمندان اسلامى، اصحاب مكاتب
عقلى آن را انكار كرده، چيزى جز فريب و شعبده و تخيل، براى بازى با اذهان
سادهانديش و ضعيف نمىدانند.
فخر
رازى مىگويد:
معتزله
سحر را، جز به صورت شعبده و چشمبندى، انكار كردهاند و چه بسا، معتقدان به
تأثيرگذارى ستارگان، تسخير ستاره و جن و باورهايى از اين دست را- كه با توحيد
ربوبى يا حكمت الهى در آفرينش و تدبير امور منافات دارد- كافر مىدانند.
اهل
سنت اين چيزها را ممكن مىدانند؛ مانند اين كه ساحر بدون وسيله، در فضا پرواز كند
يا كسى را به الاغ تبديل كند يا الاغى را به انسان تبديل كند [و اين با ربوبيت الهى
منافات ندارد]؛ زيرا سنت الهى بر اين جارى شده است كه ساحر را بر اين توانا كند كه
سحرش با خواندن دعا يا زمزمه كردن وردى، تأثير گذار باشد.[1]
اهل سنت براى اين باور خويش به روايات بىپايهاى استناد كردهاند كه مىگويد:
«يهوديان، پيامبر را چنان سحر كردند كه همواره خيال مىكرد كارى را انجام داده
است؛ حال آن كه انجام نداده بود.» نيز دروغهاى رسواى ديگرى از اين دست كه پيش از
اين گذشت.
وحشتناكتر
از همه، حواشى ابن منير اسكندرى بر تفسير كشاف است. وى در حاشيه سخن زمخشرى ذيل
آيه «سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ»[2]-
كه مىگويد: «يعنى با حيله و شعبده، خيال آفرينىهايى كردند كه واقعيت نداشت»-
مىنويسد:
اين
باور معتزله است، اما اهل سنت اعتقاد دارند كه سحر واقعيت