نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 136
طاقشكن را
احساس نمىكنند و در سايه نسيم وزان و نعيم فراوان، آسوده و خرّماند.
«وَ
دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها»[1]؛
درختانى با شاخههاى آويخته كه گرداگرد ايشان، چون سراپرده خيمهها، چترى از سايه
افكنده است.
«وَ
ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا»[2]؛
ميوههايى در دسترس همگان كه به آسانى، مىتوان چيد.
«وَ
نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ»[3]؛
نعمتهايى كه از آن بهره مىبرند و خوش مىگذرانند.
لذتبخشترين
و خوشترين مكان گردش و تفريح، جايى است كه كنار جوىها و سرچشمهها باشد؛ چنان كه
قرآن مىگويد:
«عَيْناً
يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً»[4]؛
چشمهاى كه بندگان خدا از آن مىنوشند و [به دل خواه خويش] جارىاش مىسازند.
«تَجْرِي
مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ»[5]؛
از زير [پاى] آنان، نهرها روان خواهد بود.
آرى،
جلوهها و چشم اندازهايى از اين دست، باب طبع همگان است و هركه در هر سرزمين، مشرق
يا مغرب و آباد يا ويران، ديده يا ناديده آن را مىطلبد؛ نه تنها جانهاى رنجور و
تفتيده. كاخهاى سر به فلك كشيده و ييلاقهاى خرّم در كنار درياها و رودها، در جاى
جاى زمين- كه متنعمان و ناز پروردگان بدان سو، آمد و شد مىكنند- دليل اشتياق
همگانى انسانها، در همه جاى زمين، به نقاط خوش آب و هواست؛ كه ويژه برخى از
ملتها و قوميتها يا خصوص قوم عرب نيست.