responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 123

از قرآن نيز هرگز، بر نمى‌آيد كه ابتلا به اين بيمارى در اثر جن‌زدگى باشد. قرآن، تنها واژه مجنون را در يازده جا به كار برده است.[1] و پنج بار نيز تعبير «جنّة» به كار رفته است.[2]

اين موارد نيز- چنان كه گذشت- از باب هم‌نوايى در كاربرد لفظ است‌[3]؛ زيرا تفاهم با مخاطبان براساس زبان عرفى بوده؛ نه آن كه قرآن خاستگاه اين نام‌گذارى (در واژه مجنون) را پذيرفته باشد. پزشكان معالج، در گذشته و حال، نيز مبتلايان به اين بيمارى را مجنون و خود اين بيمارى را جنون مى‌ناميدند؛ آن هم از باب همراهى با زبان عرف و اين، به معناى آن نيست كه اعتقاد قطعى داشته‌اند كه شخص مجنون را جنيان آسيب زده‌اند. نام‌گذارى مراكز نگه‌دارى و درمان اين‌گونه بيماران به دار المجانين، تنها به همين دليل تفاهم با زبان عرف رايج است.

خداوند مى‌فرمايد:

«الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ»[4]؛ كسانى كه ربا مى‌خورند، از جا بر نمى‌خيزند؛ مگر مانند برخاستن كسى كه شيطان بر اثر تماس، آشفته سرش كرده است.

منظور از تماس در اين آيه، وسوسه‌هاى پليد اغواگرانه است كه همان چيرگى شيطان بر انديشه و تفكر آزمندانى مى‌باشد كه در نتيجه مبهوت و حيران بودن، راه نجات را گم كرده، در پى هوس‌هاى خود، كوركورانه ره پويند و در هزار توى گمراهى، درمانده شوند. اين، به معناى استيلاى شيطان بر سراسر وجودشان است كه پيامد آن، كورى و كرى مى‌باشد؛


[1] . حجر، 6؛ شعراء، 27؛ صافات، 36؛ دخان، 14؛ ذاريات، 39 و 52؛ طور، 29؛ قمر، 9؛ قلم، 2 و 51؛ تكوير، 22.

[2] . اعراف، 184؛ مؤمنون، 25 و 70؛ سبأ، 8 و 46.

[3] . يعنى همان كه شما بدين نامش مى‌خوانيد يا در كاربرد متعارف، با اين نشانه‌اش مى‌شناسيد.

[4] . بقره، 275.

نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 123
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست