responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 115

رنج‌آور و تأثرانگيز كه وجدان‌هاى پاك از آن نفرت دارند؟ چه رسد به انديشه‌هاى استوار.

هرگز؛ ما اسلام را آيين فطرت و انسانيت و آزادگى يافته‌ايم؛ آيينى كه انسان‌ها را به نيكى وا مى‌دارد و از زشتى باز مى‌دارد؛ پاكيزگى‌ها را بر ايشان روا مى‌شمارد و پليدى‌ها را بر ايشان حرام مى‌سازد و بار سنگين از دوششان برگرفته، زنجير گران از پايشان مى‌گشايد.[1]

گفته‌اند: در اين‌جا، اين پرسش پيرامون انديشه‌ها و نظرها مى‌چرخد كه اگر اسلام اين گام‌ها را در راستاى آزادسازى بردگان برداشته است و افكار همگانى بى‌هيچ اجبار و اعمال فشارى، با آن موافق بود، چرا گام نهايى و تعيين كننده را برنداشته است؟ چرا اسلام الغاى قطعى برده‌دارى را رسماً اعلام نكرده است؛ تا خدمتى غير قابل ارزيابى به بشريت كرده باشد و بى‌هيچ ترديد، برترين نظام و قانون خداوند باشد؛ خداوندى كه آدمى را تكريم كرده و بر بسيارى از آفريدگانش برترى داده است؟[2]

در پاسخ مى‌گوييم: بر خردمندان پوشيده نيست كه اسلام- چنان كه گذشت- همه چشمه‌هاى بردگى را خشكاند؛ به جز يك منبع كه در آن روز، خشكاندن آن مصلحت نبود. آن منبع، برده‌گيرى در جنگ‌ها بود كه به دليل برخى مسائل جانبى، وجود داشت؛ بنابراين اسلام الغاى اساسى نظام برده‌دارى را اعلام كرد؛ اما نه به صراحت؛ هرچند پى‌گيرى آن و پافشارى بر آن نيازمند فراهم آمدن شرايطى بود كه در آن زمان، دست به دست هم نداده بودند؛ چنان كه اشاره شد و در ادامه نيز خواهد آمد.


[1] . برگرفته از آيه 157، سوره اعراف.

[2] . اين پرسش را سيد قطب مطرح كرده و خود، پاسخش را داده كه با تلخيص، آورده شده است.( شبهات حول الاسلام، ص 39).

نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 115
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست