نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 73
پس قرآن داراى دو وجود است:
ظاهرى در قالب الفاظ و عبارات، و باطنى در جايگاه اصلى خود. لذا قرآن در شب قدر با
همان وجود باطنى و اصلى خود- كه داراى حقيقت واحدى است- يكجا بر قلب پيامبر اكرم
صلّى اللّه عليه و آله فرودآمد. سپس تدريجا با وجود تفصيلى و ظاهرى خود در
فاصلههاى زمانى و در مناسبتهاى مختلف و پيشآمدهاى گوناگون در مدت نبوت نازل
گرديد[1].
اينگونه
تأويلات، از يك نوع لطافت و ظرافت برخوردار است كه در صورت وجود مقتضى و داشتن سند
اثباتى، مىتواند كاملا مناسب باشد. از طرف ديگر ظاهر آيات قرآن، به همين قرآن كه
در دست مردم است اشاره دارد و از قرآن ديگر و حقيقتى ديگر كه پنهان از چشم همگان
باشد سخن نمىگويد.
خداوند
براى ابراز عظمت اين ماه (رمضان) و اين شب (ليلة القدر) مسأله نزول قرآن را در آن
مطرح مىسازد. و بايد اين مطلب قابل فهم و درك شنوندگان باشد، و از قرآنى سخن بگويد
كه مورد شناسايى مردم (مورد خطاب) بوده باشد. به علاوه خبر دادن از نزول قرآن
(قرآن باطنى) از جايگاه بلندتر به جايگاه پايينتر، كه هر دو از دسترس مردم و حتى
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به دور است، چه فايدهاى مىتواند داشته باشد،
تا با اين ابّهت و عظمت از آن ياد كند. بنابراين اينگونه تأويلات زمانى مناسب است
كه اصل موضوع ثابت شده باشد. و اگر بخواهيم آيات مذكور را تفسير كنيم، اينگونه
تأويلات چارهساز نيست و آيات يادشده شروع فرودآمدن قرآن را يادآور مىشود.
اولين
آيه و سوره
درباره
اولين آيه يا سوره نازلشده سه نظر وجود دارد:
1.
گروهى معتقدند كه اولين آيات سه يا پنج آيه از اول سوره علق بوده است كه مقارن
بعثت پيامبر نازل شده است، هنگامى كه ملك (فرشته) فرودآمد و پيامبر را با عنوان
«نبوّت» ندا داد و به او گفت: بخوان، گفت: چه بخوانم؟ پس او را در پوشش خود گرفت و
گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ
مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ