نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 421
آن اشارت دارد، تصريح فرموده
است. در اوّلين خطبه نهج البلاغه- كه درباره آفرينش جهان است- مىخوانيم: «ثم أنشأ
سبحانه فتق الأجواء و شقّ الأرجاء و سكائك الهواء ... ثم فتق ما بين السماوات
العلى فملأهنّ أطوارا من ملائكته؛ سپس خداوند فضاهاى شكافته و كرانههاى كافته و
هواى به آسمان و زمين راه يافته را پديد آورد ... آنگاه ميان آسمانهاى زبرين را
بگشود و از گونهگون فرشتگان پر نمود». در خطبه 211 مىفرمايد: «ففتقها سبع سماوات
بعد ارتتاقها؛ آنها را از هم شكافت پس از آن كه به هم پيوسته بودند».
علّامه
مجلسى- در شرح روضه كافى- پس از نقل دو روايت سابق الذكر مىفرمايد: «اين دو
روايت، بر خلاف آن چيزى است كه از مولا امير مؤمنان عليه السّلام رسيده است»[1].
در اين باره تفصيلا سخن گفتهايم[2].
نقش
كوهها در استوارى زمين
در
نه جاى قرآن از كوهها با تعبير «رواسى» ياد شده است[3]
«وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ[4]؛ و
كوهها را در زمين پابرجا و استوار نهاديم تا مبادا [زمين] آنان [- مردم] را
تكان دهد و بلرزاند».
اساسا
تعبير از كوهها به «رواسى» بدان جهت است كه «ثابتهايى» هستند كه بر ريشههاى
مستحكم استوار مىباشند و از مادّه «رست السفينة» گرفته شده، به معناى لنگر
انداختن كشتى است كه به وسيله اين لنگرها در تلاطم آبهاى دريا استوار و پابرجا
مىماند. ازاينرو، كوهها همچون لنگرهايى هستند كه زمين را در گردشها و چرخشهاى
خود، از لرزش و تكان بازمىدارد.
همچنين
از كوهها به «أوتاد» تعبير شده، به معناى ميخها، كه زمين را از همپاشى
[1] مرآة العقول؛ ج 25، ص 232. در نتيجه دو روايت سابق
الذكر به جهت ضعف سند، قابل استناد نيستند. تنها فرموده مولا امير مؤمنان كه سند
قطعى است مىتواند تفسير آيه باشد.