نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 390
قال لى صاحبى ليعلم ما بي
أ تحبّ القتول أخت الرباب
شنونده
وقتى اين بيت را مىشنود، از موسيقى آن به وجد مىآيد؛ اما موسيقى اين شعر از نوع
بيرونى است و شاعر با آوردن كلامى موزون در دو مصراع متساوى و با نشاندن يك
پايانبندى همسان- ياء ممدود- در هر كدام از دو مصراع، به آهنگين شدن سخن خود كمك
كرده است. موسيقى در اين بيت از خارج به گوش مىرسد و نه از داخل و به عبارتى،
پايانبندى (قافيه) و وزن و بحر، موسيقى را مىسازند. اما هنگامى كه اين آيه را
تلاوت مىكنيم: «وَ الضُّحى، وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى»[1] با
شطرى روبهرو هستيم كه از قافيه، وزن و مصراعبندى قراردادى تهى است و با اين همه
سرشار از موسيقى است و از هر حرف آن نوايى دلپذير مىتراود. اين نوا از كجا و
چگونه پديد آمده است؟ اين همان نظمآهنگ يا موسيقى درونى است. نظمآهنگ درونى،
رازى از رازهاى معمارى قرآن است و هيچ ساختار ادبى ياراى برابرى با آن را ندارد.
همچنين
وقتى مىخوانيم: «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»[2].
يا وقتى سخنان زكريا خطاب به خداوند را تلاوت مىكنيم: «قالَ
رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ
بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا»[3].
يا سخن خداوند خطاب به موسى را مىشنويم كه: «إِنَّ
السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى»[4].
يا
سخنانى را كه خداوند با آن مجرمين را وعده كيفر مىدهد تلاوت مىكنيم كه:
«إِنَّهُ
مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا
يَحْيى»[5].
هر كدام از اين عبارتها داراى بنيان موسيقيايى قائم به ذاتى است كه موسيقى آن را
درون واژهها و از لابهلاى آن به شكلى شگرف بيرون مىتراود.
وقتى
قرآن حكايت موسى را بازگو مىكند، شيوهاى سمفونيك و حيرتانگيز پيش مىگيرد:
«وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ
طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى. فَأَتْبَعَهُمْ
فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ. وَ أَضَلَّ
فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى»[6].
واژگان در اوج سلاستاند. كلماتى مانند «يبسا» يا «لا تخاف دركا»