نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 364
اگر همين نظريّه علمى به ظاهر
ثابت تغيير يابد خدشهاى به قوّت و استوارى قرآن وارد نسازد. قطعا هرگاه آيهاى از
قرآن با فرضيّه علمى يا نظريّه ثابت شده- فرضا- مخالفتى داشت، قرآن را حاكم و آن
نظريّه يا فرضيّه علمى را خطا مىدانيم. از نظر ما دانشمندانى كه چنين نظريهاى را
پذيرفتهاند دچار اشتباه شدهاند.
ما
در جاى خود موارد بسيارى را يادآور شدهايم كه با ابزار قطعى علم، از روى برخى
اشارات علمى قرآن پرده برداشته شده است[1]
و در پايان نمونههايى را ارائه مىدهيم.
9.
استوارى در بيان؛ گويش قرآن به گونهاى يكنواخت و در سطحى بالا قرار گرفته، از
هرگونه اختلاف گويى يا تضادّ در گفتار به دور است. با آنكه قرآن به صورت پراكنده
در زمانهاى متفاوت و جاهاى مختلف و مناسبتهاى گوناگون و در بستر زمانى نسبتا
طولانى نازل گرديده و در بسيارى از موارد برخى قضايا را مكررا به جهات مختلف بيان
داشته، ولى هيچگاه اختلاف و تضادّى در گفتارش رخ نداده است. در صورتى كه اگر كلام
بشرى بود، عادتا بايستى در اين طول زمان و مناسبتهاى مختلف و تكرار برخى مطالب
اختلافى رخ دهد. اين مقتضاى طبيعت انسانى است كه خواهوناخواه دچار اختلاف و تفاوت
در گفتار مىگردد، زيرا حافظه انسان اين كشش را ندارد كه سخن امروز را با سخن بيست
سال پيش، كه در شئون متفاوت گفته شده است، كاملا مطابقت دهد. قرآن يكى از دلايل
اعجاز خود را همين جهت شمرده، آنجا كه گفته:
«أَ
فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ
لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً[2]؛
آيا درباره قرآن نمىانديشند، اگر از جانب غير خدا بود قطعا تفاوتگويى بسيار در
آن مىيافتند»[3].
10.
مسأله صرفه، شمارى از بزرگان از جمله ابو اسحاق نظام (متوفاى 231) و شاگرد وى جاحظ
(متوفاى 255) و سيد مرتضى (متوفاى 436) و ابن سنان