نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 365
خفاجى (متوفاى 466) بر اين
گمانند كه سرّ اعجاز قرآن در مسأله «صرفه» نهفته است، بدين معنا كه خداوند خود
بازدارنده كسانى است كه بخواهند با قرآن مقابله كنند. گرچه ممكن است كسانى توان
مقابله را داشته باشند ولى اراده قهرى خداوندى جلوى انجام آن را از هركس كه در صدد
مقابله برآيد مىگيرد.
«سَأَصْرِفُ
عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِ[1]؛
كسانى كه ناروا راه خود خواهى و استكبار را در پهناى زمين برگزيدهاند، از هرگونه
گزند و آسيبرسانى به آيات خويش بازمىدارم»، كه از ديدگاه قايلين به «صرفه»،
مقصود از گزند و آسيبرسانى همان مقابله و معارضه به مثل است، كه موجب تباه شدن
جنبه اعجاز قرآن مىگردد.
ولى
مفسّران- عموما- آيه را به گونه ديگر تفسير كردهاند و مقصود آيه را دفع شبهات
ايرادشده مستكبرانى دانستهاند كه با هدف تباه ساختن آيات بيّنات الهى شبهاتى
القاء مىكنند. ولى خداوند با عنايت خود، دلايل خود را به گونهاى روشن و مستحكم
مطرح مىسازد كه راه هرگونه شبهه را بسته و از هرگونه تباهى جلوگيرى مىكند[2].
اساسا «صرفه» را بدان معنا كه گفتهاند سلب هرگونه امتيازى از قرآن است و اعجاز
قرآن تنها از خارج و بهصورت قهرى تحقّق مىيابد. اين گفته با ظاهر بلكه با صراحت
قرآن منافات دارد كه جنبه اعجاز و خصوصيات آن را در خود قرآن دانسته است.
قول
به «صرفه» را مىتوان به سهگونه تفسير نمود- چنان كه امير يحيى بن حمزه علوى زيدى
(متوفاى 749) بيان داشته است[3]: اولا؛
مقصود از «صرفه» آن باشد كه خداوند انگيزه كسانى را كه در صدد مقابله برآيند سلب
مىكند. يعنى آن انگيزه و داعيهاى كه آنان را براى مقابله با قرآن واداشته، هنگام
عمل فروكش مىكند و حالت سردى و بىتفاوتى به آنان دست مىدهد.
ثانيا؛
خداوند امكاناتى را كه براى مقابله با قرآن نياز است، از آنان سلب مىكند و اين بر
دوگونه است. يك- آنكه آن امكانات (علوم و معارف و ادبيات لازم) كه در