نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 342
فصل هشتم اعجاز قرآن
اعجاز
از ريشه «عجز» (ناتوانى) به معناى ناتوان ساختن مىباشد. ناتوان ساختن بر دوگونه
است: يكى آن كه توانايى كسى قهرا از وى سلب شود و او به عجز درآيد؛ مثلا اگر شخصى
قدرت مالى يا مقامى دارد، آن مال يا مقام از او با زور گرفته شود و او به خاك
مذلّت بنشيند. ديگر آنكه كارى انجام گيرد كه ديگران از انجام و يا همآوردى با آن
عاجز باشند، بدون آنكه درباره آنان هيچگونه اقدام منفى به عمل آمده باشد؛ مثلا
ممكن است كسى در كسب كمالات روحى و معنوى به اندازهاى پيشرفت كند كه دست ديگران
بدو نرسد و از روى عجز دست فرونهند. در مثل گويند: «فلان أخرس اعداءه؛ فلانى زبان
دشمنان خود را بند آورد». مقصود آن است كه آن اندازه آراسته به كمالات گرديده و
كاستىها را از خود دور ساخته كه جايى براى رخنه عيبجويان باقى نگذارده است. شاعر
گويد:
شجو حسّاده و غيظ عداه
أن يرى مبصر و يسمع واع
«براى
فزونى غم و اندوه حسودان وى و خشم و نگرانى دشمنانش، همين بس كه بينندهاى چشم خود
را بگشايد و شنوندهاى گوش فرا دهد». يعنى آن اندازه فضايل محاسن اخلاقى وى فراگير
شده كه هركس چشم بگشايد و گوش فرا دهد جز آن نبيند و نشنود، به همين جهت دشمنان و
حسودان خود را به زانو درآورده است.
اعجاز
قرآن از نوع دوم است؛ يعنى در بلاغت، فصاحت، استوارى گفتار، رسا
نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 342