نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 333
لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ»[1] و آيات ديگر كه صراحتا قرآن را عربى معرّفى مىكند.
برخى
بر اين باورند كه هرگز در قرآن كلمات غير عربى- گرچه معرّب شده باشد- به كار نرفته
است. ابو عبيده گويد: «هركس گمان برد در قرآن الفاظ غير عربى آمده، سخن سنگينى
گفته است». ابن جرير طبرى گويد: «آنچه گمان مىرود از ديگر زبانها در قرآن آمده،
از باب" توارد لغتين" مىباشد كه هر دو لغت يك لفظ را وضع كردهاند،
آنگاه گمان برده شده كه يكى از دو زبان از ديگرى گرفته است».
برخى
ميانه رفته گويند: عرب قديم را پيش از اسلام، رفت و آمدهايى با ملتها بوده،
آنگاه برخى واژهها را با خود آورده، مختصر تغييرى در آن دادهاند و در اشعار و
سخنان خود به كار بردهاند، لذا رنگ و بوى عربى كامل به خود گرفته است و اگر در
قرآن يافت شود، عربى محض و اصيل شمرده مىشود. ابو عبيده قاسم بن سلام بر همين
عقيده است. خلاصه اينگونه كلمات كه در قرآن يافت مىشود و گمان بردهاند غير عربى
است، در واقع اصالت عربى دارد و عرب قديم آن را به كار برده و رنگ عربى بدان داده
است.
ديگران
گويند: اساسا وجود برخى كلمات غير عربى- گرچه تغييرى نيافته باشد- زيانى به عربى
بودن كلام نمىرساند، زيرا مقصود شيوه و اسلوب كلام عربى است و همين اندازه در
عربى بودن كلام كفايت مىكند و ناگزير هر زبانى از برخى واژههاى وارده به كار
مىبرد. جلال الدين سيوطى گويد: «قول صحيح همين است و ابو ميسره تابعى بر اين باور
بوده كه در قرآن از همه زبانهاى مجاور وجود دارد. اين مطلب از سعيد بن جبير و وهب
بن منبّه نيز نقل شده است».
اينك
برخى واژههاى غير عربى كه با دگرگونى معرّب شده و در قرآن آمده است: