نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 332
داخل شده در زبان عرب است».
وارد
شدن واژههاى ديگر در هر لغت و در هر زبانى يك امر طبيعى است و هرگز به عنوان عيب
يا نقص شمرده نمىشود. وجود اينگونه لغات به خالص بودن آن زبان يا آن لغت نيز
صدمهاى وارد نمىسازد، يعنى زبان عربى، عربى است گرچه برخى لغات غير عربى- كه رنگ
و بوى عربى به خود گرفته- در آن يافت شود، زيرا لغت تازهوارد تا خلق و خوى آن
زبان را به خود نگيرد، امكان كاربرد نمىيابد. لذا استعمال چنين الفاظ و كلمات غير
عربى، به عربى بودن كلام، چه شعر و چه نثر، خللى وارد نمىآورد و اين شيوه-
استفاده از كلمات اجنبى- در اشعار قديم عربى و گفتههاى اصيل پيش از اسلام، متعارف
بوده و عيب و نقصى شمرده نمىشده است[1]،
بلكه در هيچ لغتى به كار نگرفتن لغات غير شرط نيست. حتى در اثرى مانند شاهنامه
فردوسى كه سعى بر آن بوده تا صرفا واژههاى فارسى به كار رود، بسيارى از واژههاى
آن ريشه فارسى ندارند، بلكه ريشه عربى و تركى و غيره داشته و در عين حال فارسى
كامل به شمار مىروند.
قرآن
نيز كه يك سخن عربى كامل است، از اين جهت جدا نيست. واژههاى غير عربى- كه ريشه
عربى ندارند ولى شكل عربى به خود گرفته و معرّب گرديده- در آن وجود دارد. در اين
زمينه بالخصوص نيز كتابهايى نوشته شده؛ از جمله كتاب «المهذّب فيما وقع في القرآن
من المعرّب» نوشته جلال الدين سيوطى، كه خلاصهاى از آن را در «الاتقان» آورده
است. لذا جاى ترديد نيست كه قرآن كلام عربى است و از جهت عربى بودن در سر حدّ كمال
است و هرگز كسى يا گروهى در عربيت آن شك نبرده است. قرآن تصريح دارد: