نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 289
كاملا نمودار ذات حق تعالى باشد
همان تشبيه به نور است. حقيقتى كه: «الظاهر فى نفسه و المظهر لغيره؛ خود نمودار
خود است، و نمود هر چيزى به او بستگى دارد».
حقيقتى
كه: «فيعين الظهور، هو فى غاية الخفاء؛ خود، پيداترين موجود در جهان هستى است، ولى
در عين حال حقيقت و كنه آن در نهايت خفا و پنهان از ديدگان است. تاكنون كسى به
حقيقت آن راه نيافته و نخواهد يافت».
اينگونه
صفات و نعوت كه خاصّ ذات پروردگار است، مانندى براى آن- در جهان حسّ و شهود- جز
نور نمىتوان يافت. در اين زمينه امام فخر رازى و شيخ محمد عبده و علّامه
طباطبايى، شيوه ابن رشد را دنبال كردهاند[1].
تأويل
متشابهات را چه كسى مىداند؟
اين
سؤال به دوگونه قابل طرح است:
اولا؛
از ظاهر تعبير قرآن چه استفاده مىشود؟
ثانيا؛
به طور كلى، آيا امكان دسترسى به معانى آيات متشابهه براى پويندگان فراهم است؟
علّامه
طباطبايى رحمه اللّه از ظاهر آيه انحصار فهميده و تلقّى نموده كه علم به تأويل
متشابهات، صرفا مخصوص پروردگار است؛ براى ديگران جز سر تسليم فرودآوردن راه ديگرى
نيست. ولى با قطع نظر از ظاهر آيه، بايد راه دسترسى به حقايق نهفته آيات متشابهه
براى پويندگان باز باشد. اين نظريّهاى است كه علّامه بزرگوار در اين زمينه ارائه
فرمودهاند. اكنون سخنى چند درباره اين نظريّه:
نياز
به توضيح ندارد كه بسته بودن راه براى رسيدن به حقايق نهفته قرآن، كه گنجينه معارف
الهى به شمار مىرود، هرگز قابل قبول نيست و آيه «أَ فَلا
يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها[2]؛
آيا در قرآن نمىانديشند؟ يا [مگر] بر دلهاىشان قفلهايى نهاده شده است؟» جايى
براى اين گمان باقى نمىگذارد.
اگر
فرض شود در قرآن آياتى وجود داشته باشد كه آحاد مسلمانان و علما و
[1] ر. ك: تفسير كبير فخر رازى، ج 7، ص 172. رشيد رضا،
تفسير المنار، ج 3، ص 170. علامه طباطبايى، تفسير الميزان، ج 3، ص 62- 58.