responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 281

حكايت‌ها مى‌بافت. آن‌گاه گفت: خداوند از عرش خود نزول اجلال مى‌فرمايند مانند من كه از منبر فرودمى‌آيم. آن‌گاه بلند شده چند پله فرودآمد، كه غوغا بلند شد ...»[1]. در صورتى كه اين‌گونه استعمال در متعارف عرب همان معناى استيلاء را مى‌دهد، شاعر گويد:

«قد استوى بشر على العراق‌

من غير سيف و دم مهراق؛

بشر، بر عراق مستولى گرديد

بدون شمشير زدن و ريختن خونى».

نيز آيه‌ «يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ»[2]. استعمال لفظ «ساق» در متعارف عرب كنايه از شدت و وخامت امر است، چنانچه گفته‌اند: «و قامت الحرب على ساق؛ جنگ برپاايستاد». يعنى شدت گرفت. كشف ساق كنايه از آمادگى كامل براى انجام كار است. يعنى دامن به كمر زدن، زيرا لازمه آن كشف ساق پا است.

اين آيه طبق استعمال متعارف بر آن دلالت دارد كه روز قيامت اوضاع شدت يافته، رو به وخامت مى‌گذارد و كفار در حالت سختى قرار مى‌گيرند. چنانچه زمخشرى در كشاف گفته است‌[3]. ولى اشاعره و اهل تجسيم آن را به ظاهر لفظ گرفته گفته‌اند: مقصود، ساق پاى خداست كه در آن روز برهنه شود و كفار مأمور به سجود گردند و نتوانند[4].

تشابه در تفسير ديگران‌

براى احكام و تشابه تفاسير بسيارى گفته‌اند، كه بيشتر درهم و متداخل بوده و با اندك تفاوتى قابل افتراق و جدايى مى‌باشند. برخى تعيين مصداق كرده يا متشابهات را با مبهمات اشتباه گرفته‌اند.

علامه طباطبايى قدّس سرّه تا شانزده وجه در تفسير خود آورده و برخى بيشتر كه ذيلا بدان اشاره مى‌رود:


[1] رحله ابن بطوطه، ج 1، ص 57.

[2] قلم 68: 42.

[3] تفسير كشاف؛ ج 4، ص 594- 592.

[4] ر. ك: التمهيد؛ ج 3، ص 152 و ص 144.

نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 281
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست