نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 277
كاملا در اختيار بيننده يا
شنونده قرار دهد. ولى احيانا كسانى هستند، با سبق اطلاعات و واقف بودن بر رموز
معانى و الفاظ وارده در قرآن كه دچار اين اشكال نگردند، لذا تشابه در قرآن شأنى و
نوعى است، نه نسبى و نه واقعى و همگانى.
نمونههايى
از آن را در جاى خود مىآوريم.
تشابه
اصلى و عرضى
تشابه
در آيات قرآن اساسا دوگونه است: اصلى و عرضى. تشابه اصلى آن است كه به گونه طبيعى
به جهت كوتاهى لفظ و بلنداى معنا به وجود آمده است. الفاظ و كلمات موضوعه در لغت
عرب، بيشتر براى افاده معانى كوتاه و سطحى ساخته شده، گنجايش و كشش آن را ندارند
تا معانى گسترده و عميق را افاده كنند. از طرفى هم قرآن ملتزم بود كه از الفاظ
موضوعه عرب و از شيوههاى كلامى آنان استفاده كند «إِنَّا
جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»[1].
لذا براى بيان معانى والا به ناچار راه كنايه و مجاز و استعاره را پيمود و اين
خود، بر عرب غريب مىنمود. مثلا آيه «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ
لكِنَّ اللَّهَ رَمى[2]؛ و
چون [ريگ به سوى آنان] افكندى، تو نيفكندى بلكه خدا افكند».
اشاره
به قدرت ناچيز انسان است در انجام افعال اختيارى خويش، در مقابل عوامل مؤثر در به
وجود آمدن آن، كه همگى با اذن الهى انجام مىگيرد. درك اين معنا براى عرب آن روز
دشوار بود، لذا بوى جبر از آن استشمام مىگرديد.
و
نيز آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ
إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ. وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ
الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ. وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[3]؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خوانند كه به
شما حيات مىبخشد، آنان را اجابت كنيد، و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل
مىگردد [خودفراموشى]. عاقبت نيز به سوى او برانگيخته مىشويد».
در
اين آيه، مسأله حيلوله (حايل شدن خدا ميان انسان و قلب او) مطرح شده و اين تهديدى
است براى كسانى كه از فرامين شرع سرپيچى كنند. اكنون مقصود از