responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 278

اين حيلوله چيست؟

ابو الحسن اشعرى و پيروان مكتب وى، از اين آيه جبر در حيات و غير ارادى بودن ايمان و كفر را استفاده كرده گويند: كافرى كه خداوند مقدّر كرده كافر باشد، اگر اراده كند ايمان آورد و اطاعت فرمان خدا نمايد، خداوند مانع او مى‌گردد. همچنين مؤمنى كه خداوند مقدّر كرده مؤمن باشد اگر قصد كفر كند، خدا مانع او مى‌شود.

فخر رازى اشعرى اين تفسير را تأييد كرده گويد: «اين آيه بر خلاف مكتب معتزله است كه قايل به جبر نيستند»[1].

ولى اين آيه چيز ديگرى را مى‌گويد و مردم را به يك حقيقتى اجتناب‌ناپذير رهنمون مى‌سازد. اين آيه مى‌گويد كه زندگى واقعى، كه انسان در آن احساس زنده بودن و برخوردارى از نعمت حيات مى‌نمايد، موقعى به دست مى‌آيد كه به قوانين شريعت احترام نهد و هركس در سايه قانون از حق شرعى خود بهره‌مند گردد و به حقوق ديگران تجاوز ننمايد. چنين جامعه‌اى در آسايش حيات زندگى مى‌كند. در سايه شريعت، انسان به واقعيت خويش پى مى‌برد و انسانيّت بر جامعه حاكم مى‌شود. ولى ممكن است انسان سركش، همچون حيوان درّنده، در خواسته‌هايى پست زندگى كند. در چنين جامعه‌اى انسانيت فراموش شده، انسان خود را گم مى‌كند. اين بزرگ‌ترين عقوبتى است كه دامن‌گير اين‌گونه انسان‌ها مى‌گردد، لذا انسان با دست خود از خويشتن فاصله گرفته، رهسپار عالم بهيميّت مى‌گردد. آن‌گاه است كه: «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[2] صدق مى‌كند. «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ، كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ»[3] پس قلب‌هاى آنان وارونه و خود را فراموش كرده‌اند. اين همان حيلوله خداوندى است. بدين ترتيب مراجعه به ساير آيات نشان مى‌دهد كه مراد از حيلوله خداوندى، حكومت جبر بر انسان نيست، بلكه اين أمر در اثر كردار انسان حاصل مى‌شود.

نوعا آياتى كه در رابطه با مبدأ و معاد و مسأله استطاعت (قدرت در اختيار) انسان و مقدار تصرف او در جهان و آيات آفرينش و علل تكليف و مانند آن بحث‌


[1] تفسير كبير فخر رازى، ج 15، ص 148- 147.

[2] حشر 59: 19.

[3] انعام 6: 110

نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 278
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست