نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 271
دستاويزى براى فتنهجويان
گرديده است! اكنون جاى اين پرسش است: چرا چنين شده و آيات متشابه كدامند كه چنين
ويژگى را دارند؟ در پاسخ به اين سؤال، ناگزير از مطرح نمودن مطالب زير مىباشيم:
احكام
و تشابه
احكام
در قرآن به سه معنا به كار رفته:
1.
استوار بودن گفتار يا كردارى كه راه خلل و شبهه در آن بسته باشد. در مقابل آن،
متشابه قرار دارد؛ گفتارى نارسا يا كردارى شبههانگيز.
2.
پايدار و ثابت بودن، در مقابل ناپايدار. احكام ثابته در شريعت را محكم گويند، در
مقابل احكام منسوخه. چنانچه در باب ناسخ و منسوخ اصطلاح «احكام» به كار مىرود و
بر آيات غير منسوخه «محكمه» گفته مىشود.
3.
اتقان و دقت در عمل يا گفتار، كه بر اساسى متين و مستحكم استوار بوده باشد، آن را
محكم يا مستحكم گويند. چنانچه در سوره هود آمده: «كِتابٌ
أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ»[1]
آيات قرآنى تماما حسابشده و با كمال دقت و بر پايهاى مستحكم استوار گرديده،
آنگاه در بخشهاى گوناگون بر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نازل گرديده
است.
احكام-
به معناى سوم- تمامى آيات قرآن را در بر مىگيرد و به معناى دوم، مخصوص آيات غير
منسوخه است. به معناى نخست صرفا در مقابل آيات متشابهه به كار رفته است؛ كه اين
معنا اكنون مورد بحث ما است:
محكم-
در مقابل متشابه- به معناى استوار و خللناپذير، از ريشه «حكم حكما» به معناى «منع
منعا» گرفته شده است و معناى بازداشتن و جلوگيرى از هرگونه اخلالگرى و تباهى را
مىرساند. بدين جهت دهانه اسب (لگام) را در لغت عرب «حكمة الفرس» گويند، زيرا لگام
او را از سركشى و ناهموارى در حركت بازمىدارد.
راغب
اصفهانى گويد: «حكم، اصله: منع منعا لإصلاح» حكم در اصل به معناى منع نمودن و
جلوگيرى به كار رفته است. البته جلوگيرى از افساد به جهت اصلاح