نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 20
وحى در لغت
وحى
در لغت به معانى مختلفى آمده است از جمله: اشارت، كتابت، نوشته، رساله، پيام، سخن
پوشيده، اعلام در خفا، شتاب و عجله و هر چه از كلام يا نوشته يا پيغام يا اشاره كه
به ديگرى به دور از توجّه ديگران القا و تفهيم شود وحى گفته مىشود، ناصر خسرو
گويد:
«گفتارشان بدان و به گفتار كار كن
تا از خداى عز و جل وحيت آورند».
راغب
اصفهانى گويد: «أصل الوحي الإشارة السريعة[1]؛
وحى پيامى پنهانى است كه اشارتگونه و با سرعت انجام گيرد». ابو اسحاق نيز گفته
است: «أصل الوحي في اللّغة كلّها اعلام في خفاء و لذلك سمّي الإلهام و حيا؛ اصل
وحى در لغت به معناى پيام پنهانى است، لذا الهام را، وحى ناميدهاند». همچنين است
سخن ابن برّى:
«وحى
اليه و اوحى: كلّمه بكلام يخفيه من غيره و وحى و اوحى: أومأ؛ وحى اليه:
پنهان
از ديگران با او سخن گفت. وحى و اوحى: مطلب را با اشاره رسانيد». شاعر نيز گويد:
«فأوحت الينا و الأنامل رسلها[2]؛ بر ما پيام
فرستاد در حالى كه سر انگشتانش پيامرسان او بودند». ديگرى گويد:
«نظرت اليها نظرة فتحيّرت
دقائق فكري في بديع صفاتها
فأوحى اليها الطرف اني أحبّها
فأثّر ذاك الوحي في وجناتها
با
نگاهى كه بر وى افكندم فكر باريكبينم در صفات بديع او در حيرت ماند؛ پس گوشه چشمم
بدو پيام داد كه دوستش دارم و آثار آن پيام، در گونههاى وى نمايان گرديد».
وحى
در قرآن
واژه
وحى در قرآن به چهار معنا آمده است:
1.
اشاره پنهانى: كه همان معناى لغوى است. چنانكه درباره زكريّا عليه السّلام در
قرآن مىخوانيم: «فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ
أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا[3]؛
او از