نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 194
سندهاى تشريفاتى
ارباب
كتب قرائات بر آن شدهاند تا سندهايى براى قرائتها، به ويژه قرّاء سبعة به دست
آورند و قرائت آنان را مستند به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ارائه دهند. در اين
راه از مشايخ قرّاء استفاده كرده، سلسله مشايخ را به عنوان سلسله اسناد قرائات
جلوه دادهاند. در حالى كه سلسله مشايخ را نمىتوان سلسله اسناد روايت گرفت، زيرا
شاگردى كه نزد استاد خود تعليم يافته، تربيتشده او است نه راوى از وى. هر صاحب
قرائت تربيت يافته، اختيار و نظر خود را در قرائت اظهار مىدارد، نه نظر شيخ و
استاد خويش را تا روايت يا نقل از وى بوده باشد. در حقيقت هر صاحب قرائت در انتخاب
نحوه قرائت اجتهاد مىكند لذا او را صاحب اختيار مىدانيم نه راوى و ناقل قرائت
مشايخ خود. ازاينرو است كه قرائت هريك از قرّاء را به خود او نسبت مىدهيم همانند
آراى فقهيّه فقها كه هر نظريه فقهى به همان صاحب نظر انتساب دارد، نه به شيخ او تا
حالت نقل و روايت پيدا كند! به علاوه خود قرّاء در بيشتر قرائتها[1]
چنين ادعايى نكردهاند و در كتب قرائات، براى اختيار هر صاحب قرائتى دلايل و حججى
اقامه نموده، آن را منشأ اختيار قرائت ويژه او شناختهاند. اين مىرساند كه مستند
قرائت هر قارى بزرگ، اجتهاد وى مىباشد نه روايت از استاد خويش. ازاينرو سندهايى
كه در برخى كتب قرائات؛ مانند «التيسير» و «التحبير» و «المكرّر» و غيره آمده، در
واقع سندهاى تشريفاتى است كه به جهت ترفيع شأن قاريان معروف كوشيدهاند تا از
سلسله مشايخ آنان، به عنوان سلسله روايت اسناد استفاده نمايند. شيخ و استاد
شاگردان خود را تربيت مىكند تا خود صاحب نظر شوند نه آنكه يافتههاى خود را به
آنان تلقين نمايند و آنان بدون كم و كاست آن را دريافت دارند و به ديگران انتقال
دهند! جالب آنكه اين تلاش در مورد برخى از قرّاء چندان ثمربخش نبوده، نتوانستهاند
[1] متذكر مىشويم تنها عاصم است كه دو قرائتى را كه به
دو شاگرد خويش( حفص و شعبه) آموخته. به نقل از اساتيد خود استناد مىكند. قرائتى
را كه به حفص آموخته، از ابو عبد الرحمن سلمى از مولا امير مؤمنان عليه السّلام
گرفته و قرائتى را كه به شعبه آموخته از زرّين حبيش از عبد اللّه بن مسعود گرفته
است. و در ديگر قرّاء معروف چنين استناد نقلى ارائه نشده است.
نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 194