نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 193
طبقات نقل همگانى وجود نداشته
است.
بنابراين
مسأله تواتر قرائات سبع، اساسا قابل تصور نبوده و معقول نيست، زيرا در زمان هريك
از قاريان هفتگانه ناقل تواتر، صرفا خود آن قارى بوده نه ديگران، وگرنه آن قرائت
بدو نسبت داده نمىشد و جنبه اختصاصى پيدا نمىكرد. اينك شرح اين اجمال:
اصطلاح
تواتر
تواتر
اصطلاحى است در فنّ «شناخت حديث». در اين فن، حديث به اقسام متواتر، مشهور،
مستفيض، آحاد، صحيح، حسن، مرسل و ضعيف و ... تقسيم مىشود. حديث متواتر آن است كه
راويان آن، در تمام طبقات در حدّى از كثرت و گستردگى باشند كه يقين حاصل شود تبانى
آنان بر ساختن آن حديث و نقل آن به دروغ عادتا ممتنع باشد. ازاينرو حديث متواتر
بايد داراى شرايط زير باشد:
-
اتصال كامل سند حديث از آخرين راوى تا منبع اوّليه حديث.
-
تعداد راويان و ناقلان حديث در حدّى باشد كه از نظر كثرت بيش از تعداد راويان حديث
مستفيض و مشهور به شمار آيند، به گونهاى كه احتمال تبانى آنان بر دروغ داده نشود.
-
كثرت راويان در هر دوره و طبقه، شرط است. بدين نحو كه در هر زمانى حديث را گروهى
از گروه قبل از خود نقل كرده باشند تا حديث به منبع اوليه برسد.
بنابراين
اگر در يك طبقه از اين طبقات تعداد راويان كم باشد و يا در يك مورد به راوى واحد
منتهى شود و مجددا تعداد راويان آن حديث رو به كثرت و افزايش گذارد، چنين حديثى
اصطلاحا متواتر نيست و در زمره اخبار آحاد به شمار مىآيد.
فرضيّه
«تواتر قرائتها» از همين قبيل است، زيرا نقل قرائت از خود قرّاء، متواتر است. اما
نسبت به زمان قبل از آنان تا زمان صحابه و عهد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فاقد
شرط تواتر است و در زمره اخبار آحاد به شمار مىآيد و اين در صورتى است كه سندى
وجود داشته باشد.
نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 193