نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 192
بزرگشده خاندان اموى بود او
فردى ناشايست و بىپروا شناخته مىشد[1].
تواتر
قرائات سبع
يكى
از مسايل مهم، مسئله تواتر قرائات سبع است كه آيا اين قرائات بالخصوص، متواترند و
حجيّت قطعى دارند؟ زيرا اگر متواتر باشند و با نقل همگانى روايت شده باشند، در
حجيّت آنها شك و ترديدى نخواهد بود.
در
گفتار بسيارى از نويسندگان و نيز برخى فقها، مسأله تواتر قرائات سبع مطرح شده است.
آنان گمان بردهاند كه اين قرائات جملگى متواترند و حجيّت شرعى دارند، بنابراين
نمازگزار مىتواند يكى از اين قرائتها را برگزيند. ولى محققين، تواتر قرائات را
انكار مىكنند و آن را قابل تصوّر نمىدانند، زيرا مقصود از تواتر قرائات سبعة
چيست؟ اگر مقصود از نقل همگانى اين قرائات نقل از خود قرّاء سبعة باشد، اين فاقد
ارزش است، چه مبدأ تواتر بايد مقام معصوم باشد تا منقول حجيت پيدا كند. و اگر
مقصود تواتر نقل از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تا به اين قرّاء باشد، اين امر
ثابت نيست، زيرا بيشتر قرّاء، حتى سند قرائت ندارند چه رسد به تواتر. به علاوه
بيشتر قرائات از روى اجتهاد شخصى بوده و هرگز مستند به نقل و روايت نيست و اگر
فرضا تواتر قاريان را بپذيريم اين تواتر اثرى نخواهد داشت، زيرا تواتر براى كسى
حجيت دارد كه نسبت به خود او حاصل شده باشد نه ديگران. و اگر نقل از پيامبر صلّى
اللّه عليه و آله به قرّاء و از آنان به ديگران باشد، فاقد شرط تواتر است، زيرا
اساسىترين شرط تواتر آن است كه از مبدأ تا مقصد در تمامى طبقات، نقل همگانى وجود
داشته باشد و در اين فرض چنين نمىباشد، زيرا در وسط به نقل فرد مىرسد و از تواتر
ساقط مىگردد.
فرض
كنيم كه هريك از قرائتهاى سبعة، از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تا خود قارى
متواتر است و سپس از وى به ديگران نقل شده است، آنگاه لازمه اين فرض آن است كه در
دوران خود قارى اشخاص ديگرى نيز اين قرائت را نقل كنند. در صورتى كه چنين نيست و
كسى جز خود قارى قرائت را نقل نكرده است و صرفا اوست كه ناقل تواتر به ديگران است
و اين عمدهترين شرط تواتر را از دست داده است، زيرا در تمامى