نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 188
مجزوم خوانده و ديگران آيه را
با «تا» و فتح و تخفيف «طا» به صورت فعل ماضى خواندهاند[1].
ابن
ابى هاشم گفته است: «سبب اختلاف در قرائات سبع اين است كه مصاحف فرستاده شده به
مناطق و مراكز اسلامى، از هرگونه علايم مشخصه، نقطه و شكل، عارى بود. مردم از همين
مصاحف برداشت مىكردند، لذا ميان قاريان شهرها اختلاف پديد مىآمد»[2].
استاد
بزرگوار آيت اللّه خويى فرموده است: «روشن نيست كه اختلاف در قرائات منسوب به نقل
باشد. بلكه به اجتهادات قرّاء منسوب است و مؤيد آن تصريح بزرگان در اين زمينه است.
بلكه اگر ملاحظه شود كه مصحفهاى اوليه از نقطه و شكل (اعراب و حركات) خالى بوده،
اين احتمال قوت پيدا مىكند»[3].
4.
نبودن الف در كلمات
يكى
ديگر از عواملى كه در رسمالخط مشكل مىآفريد، نبودن الف در رسمالخط آن روز بود.
خط عربى كوفى از خط سريانى نشأت گرفته است. در خط سريانى مرسوم نبود كه الف وسط
كلمه را بنويسند و آن را اسقاط مىكردند. چون قرآن در ابتدا با خط كوفى نگاشته
مىشد، الفهاى وسط كلمه مانند «سماوات» را نمىنوشتند (به اين صورت: سموت). بعدها
كه علايم مشخصه ايجاد شد، الف را صرفا با علامت الف كوچك در بالاى كلمه مشخص
مىساختند، مانند «سموت».
اين
امر (اسقاط الف وسط كلمه) بعدها در بسيارى از موارد منشأ اختلاف قرائت گرديد. مثلا
نافع و ابو عمرو و ابن كثير «ما يَخْدَعُونَ»[4] را
«و ما يخادعون الّا انفسهم» خواندهاند. به دليل آنكه اين كلمه در صدر آيه با همين
وزن و اسقاط الف نوشته شده بوده است، پس گمان بردهاند اين كلمه هم همان گونه است[5].
در صورتى كه