نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 189
مقتضاى معناى آيه، بدون الف
است. و نيز آيه «وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ
أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ»[1] چون بدون الف ثبت شده بود، حمزه و كسائى و شعبه آن را «حرم» با كسر
حاء مهمله خواندهاند[2].
ابو
جعفر و بصريّون: «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»[3] در
همين سوره و سوره اعراف و طه را، بدون الف «وعدنا» (ماضى ثلاثى مجرد) خواندهاند و
ديگران با الف. نافع «فِي غَيابَتِ الْجُبِّ»[4] را
«فى غيابات ...» خوانده، به گمان اين كه جمع است، زيرا اين كلمه در مصحف بدين گونه
رسم شده بود «غيبت الجب». لذا هركس طبق اجتهاد خود آن را جمع يا مفرد خوانده و
دلايل قرائت خود را مشروحا بيان داشته است[5].
خلاصه،
اينگونه عوامل- كه به برخى اشاره شد[6]- موجب
گرديد كه قرّاء بر سر رسيدن به قرائت، با هم اختلاف كنند و هريك طبق اجتهاد خود و
دلايلى كه در دست دارد، قرائت خود را توجيه نمايد.
قرّاء
سبعة و راويان آنها
به
دلايلى كه ذكر شد قرائت قرآن بين قاريان در مواردى اختلافى بود و تعداد قاريان در
طى ساليان متمادى افزايش مىيافت تا اين كه ابن مجاهد از ميان كليه قرائات، هفت
قرائت را برگزيد كه هر كدام دو راوى دارند:
1.
ابن عامر: عبد اللّه بن عامر يحصبى (متوفاى 118) قارى شام؛ دو راوى او هشام بن
عمّار (245- 153) و ابن ذكوان (242- 173) هستند كه هرگز ابن عامر را درك
نكردهاند.
2.
ابن كثير: عبد اللّه بن كثير دارمى (متوفاى 120) قارى مكه؛ دو راوى او بزّى (250-
170) و قنبل (295- 191) هستند كه هرگز او را درك نكردهاند.