نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 155
مىكند:
پس
از تكميل نسخههاى مصاحف، مصحفى را نزد عثمان بردند؛ وى پس از ديدن آن گفت: «چه
نيكو و زيبا تهيه كردهايد. ولى در آن ناهنجارىهايى رخ داده كه عرب خود مىتوانند
آن را به نحو صحيح تلفظ كنند». سپس گفت: «اگر املاكننده از قبيله هذيل و نويسنده
از قبيله ثقيف بود، چنين اشتباهاتى در آن پيدا نمىشد»[1].
از
اين گفتار بر مىآيد كه عثمان مىدانسته است كه قبيله هذيل در آن وقت به روشهاى
انشا آشنايى كامل داشته و قبيله ثقيف به حسن كتابت و خوبى خط معروف بودهاند. در
حالى كه مصحف ارائهشده به او فاقد چنين مزايايى بوده است.
ازاينرو
بر عثمان اين ايراد وارد است كه چرا افرادى از دو قبيله هذيل و ثقيف را براى اين
امر مهم انتخاب نكرد تا بدين گونه بىدقّتى و بىتوجّهى صورت نگيرد؟! ثعلبى در
تفسير خود، ذيل آيه «إِنْ هذانِ لَساحِرانِ»[2]
مىگويد: «عثمان گفت: در اين مصحف ناهنجارىهايى ديده مىشود كه هر عربى به زبان
خود آن را صحيح ادا مىكند. به عثمان گفتند: آيا آن را تغيير نمىدهى؟ و به عبارت
ديگر آيا تصحيح نمىكنى؟ او (از روى بىحالى يا سهلانگارى) گفت: لزومى ندارد، نه
حلالى را حرام مىكند و نه حرامى را حلال»[3].
ابن
روزبهان در اين مورد كوششى ناروا دارد، مىگويد: «عدم تصحيح لفظ قرآن بهوسيله
عثمان از اين جهت بود كه متابعت از شكل خط بر وى لازم بوده است. اين لفظ به همان
شكل در مصحفها نوشته شده بود و تغيير آن جايز نبوده است و چون لغت برخى از عربها
بوده، آن را تغيير نداد»[4].
مفهوم
اين گفتار كه در مصاحف اينچنين نوشته بوده است، روشن نيست منظور او كدام مصاحف
است و چگونه مىتوان ميان اين گفته و آخرين قسمت آن مبنى بر اينكه «لغت بعضى عرب
است» سازش داد؟