نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 136
اين بود كه عثمان را بر آن دارد
كه به يكسان نمودن مصاحف و الزام مردم به قرائت واحد اقدام كند كه همه اصحاب به
درستى اين نظر اتفاق كردند جز عبد اللّه بن مسعود[1].
لذا حذيفه با شتاب هر چه تمامتر، به سوى مدينه شتافت تا عثمان را برانگيزد كه
امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله را پيش از پراكندگى دريابد. حذيفه به عثمان گفت:
«اى خليفه مسلمين! من بدون پردهپوشى هشدار مىدهم؛ اين امّت را درياب پيش از آن
كه گرفتار همان اختلافى شوند كه يهود و نصارى به آن گرفتار شدند».
عثمان
پرسيد: «موضوع چيست؟» حذيفه گفت: «در جنگ ارمنستان شركت داشتم.
در
آنجا مردم شام، قرآن را به قرائت ابىّ بن كعب مىخواندند كه مواردى از آن را مردم
عراق نشنيدهاند. مردم عراق از قرائت ابن مسعود تبعيت مىكردند كه در مواردى مردم
شام از آن بىاطلاع بودند و هر گروه، گروه ديگر را تكفير مىكرد»[2].
مشورت
عثمان با صحابه
اين
حوادث و نظاير آن سرانجام نامطلوبى داشت. بدين لحاظ عثمان به طور جدّ در فكر يكسان
كردن مصاحف برآمد. در آن هنگام يكسان نمودن مصاحف كارى بس بزرگ و پديدهاى جديد
بود و هيچيك از پيشينيان به چنين كارى دست نزده بود. به علاوه مشكلات و موانعى در
اجراى اين كار ديده مىشد. زيرا نسخههاى متعددى از اين مصحفها در اطراف و اكناف
منتشر شده و در وراى هريك، رجالى از بزرگان صحابه ايستاده بودند كه ناديده گرفتن
شئون آنان در جامعه اسلامى آن روز بسى دشوار بود. چه بسا ممكن بود كه اينان به
حمايت و دفاع از مصحف خود قيام كرده و در اين راه موانعى بزرگ به وجود آورند. به
همين دليل عثمان آن عدّه از اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را كه در مدينه
بودند گرد آورد و در اين كار با آنان مشورت نمود و همگى بر ضرورت قيام به اين كار،
به هر قيمتى كه تمام شود، اتفاق نظر داشتند.
ابن
اثير مىگويد: «عثمان اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را گرد آورد و موضوع را
با آنان در ميان گذاشت و همگى نظر حذيفه را تأييد كردند»[3].