4.
اين مصحف در بسيارى از آيات و كلمات قرآنى با مشهور مخالفت دارد، زيرا ابن مسعود
بر اين باور بود كه مىتوان كلمات قرآن را به مترادف آن تبديل كرد. او مىگفت:
«هرگاه كلمهاى بر شما دشوار باشد يا براى خواننده فهم آن مشكل آيد، مىتوان آن را
به كلمه ديگر كه سهل و واضح است و معناى آن را دارد، تبديل كرد».
او
كلمه زخرف را به كلمه ذهب، و كلمه عهن را به كلمه صوف تبديل مىكرد. زيرا معناى هر
دو كلمه در هر دو موضع يكى است. او در تعليم يك نفر اعجمى كه تلفظ كلمه اثيم بر وى
دشوار بود، تجويز كرد تا به جاى آن بگويد: «إنّ شجرة الزقوم طعام الفاجر» به جاى
«طَعامُ الْأَثِيمِ»[2].
5.
ابن مسعود در مصحف خود برخى كلمات را براى روشن شدن مراد آيه به كلمات ديگر تبديل
مىكرد. مثلا «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما»[3] را
به «...
فاقطعوا
ايمانهما» تبديل كرد، زيرا معلوم نبود مراد آيه كدام دست است. و يا آيه
«وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ»[4] را
به صورت «و أقيموا الوزن باللسان» ثبت كرده بود، زيرا معتقد بود اقامه وزن به
واسطه زبانه ترازوست. و يا آيه «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ
صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا»[5] را
«إنى نذرت للرحمن صمتا ...» ثبت كرده بود، زيرا روزه صمت (سكوت) نذر كرده بود[6].
6.
او احيانا الفاظى را به منظور شرح و تفسير در ضمن جملهها و عبارات قرآن مىافزود.
اينگونه زوائد تفسيرى كه در كلام گذشتگان بسيار به چشم مىخورد، در مواردى بود كه
موجب اشتباه با نصّ قرآنى نمىگرديد. مثلا در آيه «كانَ
النَّاسُ أُمَّةً
[2] دخان 44: 44. ر. ك: حموى، ياقوت؛ معجم الأدباء؛ ج
4، ص 193. تفسير كبير رازى؛ ج 1، ص 213. تفسير طبرى؛ ج 15، ص 163 و ج 23، ص 96.
تأويل مشكل القرآن؛ ص 24.