responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحابه از منظر اهل بيت نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 39

گرداند و تا اواخر خلافت عثمان، در كمال احترام، نزد اهل نفاق زيست.

عايشه خطاب به مروان مى‌گويد: «أمّا أنْتَ يا مروانُ، فأشْهَدُ أنَّ رسول الله صلى الله عليه و آله لَعَن أباك و أنت في صُلبه»؛ «اما تو اى مروان، گواهى مى‌دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله پدرت را- در حالى كه تو هنوز در صلب او بودى- لعن كرد.»

عبدالله بن عمرو بن العاص مى‌گويد: نزد پيامبر بودم كه فرمود: «اكنون مرد لعينى وارد مى‌شود.» همان لحظه، حكم بن ابى العاص وارد شد.

در سبب لعن و نفرين پيامبر نسبت به حكم نوشته‌اند: علاوه بر جاسوسى و افشاى اسرار سياسى، همواره پيامبر را با رفتارهاى ناهنجار تمسخر مى‌كرد. گاه راه رفتن پيامبر صلى الله عليه و آله را- كه به سبب پيرى، به سختى راه مى‌رفت- تقليد مى‌كرد و به دنبال ايشان، لنگان لنگان راه مى‌رفت و موجب تمسخر حضرت مى‌گرديد. نوشته‌اند: گاه كه پيامبر در خانه يكى از زوجات خود خلوت داشت، از ديوار خانه بالا مى‌رفت، سر مى‌كشيد و شكلك در مى‌آورد. وقتى پيامبر او را ديد، فرمان تبعيدش را صادر كرد و فرمود: «اميدوارم همواره ناهنجار و لنگان باشى.» حَكَم تا آخر عمر پليدش، زشت منظر و در راه رفتن، لرزان و مورد مسخره ديگران شد.

عبدالرحمان بن حسان بن ثابت در اين باره مى‌گويد:

إنّ اللعين أبوك فارم عظامه‌

إن ترم ترم مخلَّجاً مجنونا

يُمسى خميص البطن من عمل التقى‌

و يظلّ من عمل الخبيث بطينا[1]


[1] . الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، حاشية الاصابه، ج 1، ص 317 و 318 و اسد الغابه، ج 2، ص 33 و 34.

نام کتاب : صحابه از منظر اهل بيت نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 39
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست